از کودکی به گوشمان خواندند

حسین یزدانی

از کودکی به گوشمان خواندند که “هر چیزی که در اطرافت میبینی را شخصی بوجود آورده، جهان هستی رو هم خدا آفریده. ” پرسیدیم خدا را چه کسی آفریده؟ خدا قبل ایجاد این جهان مشغول چه کاری بوده؟ گفتند : “همین قدر رو بدون که این جهان رو او آفریده سوال دیگری هم نپرس و حتی به اون فکر هم نکن! اگه به این موضوعا فکر کنی بلافاصله شیطون میره تو جلدت”.

کمی بعد گفتند “برای حل شدن مشکلاتت دعا کن اگر از خدا خواهش کنی حتما مشکلاتت را حل می کند!” پیش خودمون گفتیم اگه واقعا این قدر مهربان است و صفات فرا آسمانی دارد  پس چرا رفتارش، با انسانهای زمینی فرقی نمیکند و تا برایش صرف نکند کاری برای ما انجام نمیدهد. ای کاش آفریننده ی خدا هم به خدا میگفت که اگه به بنده هایت خوب رسیدگی کنی برای دفعه ی بعد اجازه داری دنیای بزرگتری بیافرینی، شاید دراین شرایط خدا هم کمی مهربان تر میشد.

کمی بعد دوره ی راهنمایی سر کلاس دینی به ما می گفتند که کتاب قرآن چون تحریف نشده پس از خداست!!!پیش خودمون میگفتیم بر فرض هم که تحریف نشده! تحریف نشدن قرآن چه چیز را ثابت میکند؟ خوب منشور کورش 2000 سال قبل قرآن نوشته شده و تحریف هم نشده پس حتما باید از خدا باشد؟؟؟ جدا از آن، این منشور را همه ی مردم جهان قبول دارند نه فقط یک هفتم مسلمان آن! کتاب های حافظ ومولوی و … هم تحریف نشده و از خدا نیست!

دبیر بینش در دوره ی دبیرستان می گفت که کفر از هر گناهی بزرگتر است و باعث سستی اخلاق میشود، فرد به هیچ چیز جز منافع شخصی نمی اندیشد وآدمی تا ازعذاب کار اشتباهی نترسد از انجام آن اجتناب نمیکند!باز هم برایمان عجیب بود که اولا اگر نبود دین باعث میشود افراد هر کارخلافی نظیر: دزدی ، تجاوز و… را انجام دهند بدون اینکه از عاقبت آن و عذاب آخرت بترسند ، پس چرا این جرم ها در کشورهای مسلمان و به طور کلی کشورهایی که مذهبی تر هستند به مراتب بیشتر است؟ ثانیا آیا این عقیده ، توهین به شخصیت انسان و برابر قرار دادن انسان و حیوان نیست؟ حیوان را باید به جایی بست،دورش حسار کشید،برای دور کردنش از آتش استفاده کرد و یا از حسارش برق ضعیفی عبور داد.همه ی این موارد برای بهره ی اقتصادی از حیوانات است. این درحالیست که وضع ما انسانها ازآن حیوانات هم بدتر است، مذهبیون سیاسی در طول تاریخ همواره از ما برای رسیدن به منافع اقتصادی و سیاسی خود استفاده کرده اند تنها سلاح آنها همین “دین” بوده، ابزاری که با کمترین هزینه بیشترین بهره بری را برایشان به ارمغان آورده.

بعد از دبیرستان به این فکر افتادیم که ببینیم منشأ این مسائل از کجاست و بقیه جهان چگونه خداپرستی میکنند که دیدیم خدای ادیان مختلف نامهای متفاوتی دارد مثل.الله، اهورامزدا، یهوه، … و همه خدا پرستان همزمان کافر هم هستند چون هر گروه خدای خودش رو قبول دارد و نسبت به خدای ادیان دیگر کافراست و اعتقاد دارد خدایش سایر انسانها (کافران) را چون نپرستیدندش مجازات خواهد کرد. بعد یاد شنیده هایمان از هزاران سال پیش افتادیم که هر کسی بتی داشت و اعتقاد داشت بت او (خدایش) هر کسی را که بت دیگر بپرستد عذاب خواهد کرد، این هم بت پرستی مدرن است که یکی دوره خانه ی سنگی در مکه طواف میکند، یکی مجسمه ای در کلیسا را ستایش میکند، یکی مجسمه ی بودا را میپرستد و… وخدای هر قوم مطابق با خصوصیات و نیازهای همان قوم به وجود آمده است، گروهی که مهربان و یاری رسان بودند، خدایشان هم  مهربان و یاری رسان است. گروهی بسیار کینه دوز و انتقام گیرنده بودند خدایشان هم نسبت به کسانی که او را پرستش نکند سخت کینه دوز و انتقام گیرنده است، گروهی که به علت آب و هوای گرم همواره باغهای سرسبز و نوشیدنی های خنک را در رویاهای خود میدیدند، پس خدایی ساختند که در صورت پرستیده شدن این آرزوها را بر آورده میکند و از طرف خدای ساختگی قوانینی را به سود خود ایجاد نمودند ، سرانجام خدا و دین به کالایی گرانبها برای ایجاد جنگ، تفرقه، تهی دستی و کسب منافع اقتصادی برای مذهبیون و ارکان قدرت تبدیل شد.

حال سوال من این است. آیا نمی توان بدون این خدایان و ادیان زیست؟آیا نمیتوان زندگی خود را بر مبنای اصول فطری انسانی پایه گذاری نمود و مقراراتی را بر اساس منافع اجتماعی تعیین کرد؟ چطور می توان در جوامعی  که همه گوشها و چشمها را بسته اند تا کسی به موقعیت خود و جهان هستی پی نبرد و بخواهد از زیر یوغ استعمار و امثال کلیساها و مساجد و معابد خارج شود زندگی کرد؟ تا کی می توان خود را به حماقت زد و برای خوشنودی موجودی خیالی که فقط توهمیست که تنها برای سوء استفاده بیشتر از جامعه ایجاد شده، به هر کار احمقانه و غیر منطقی تن داد؟ آیا نمی توان جلوی دخالت کردن خدا در جزئی ترین مسائل زندگی انسانها تا امور زیربنایی و کلان را گرفت؟ آیا نمی توان راهی برای رهایی از هیولای مخوفی که طی قرنها بزرگ و قدرتمندتر شده و نام دین را به خود گرفته پیدا کرد تا جامعه بدون هیچ تهدیدی نفسی را به راحتی کشیده و در مسیر رشد و ترقی قرار گیرد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *