حقوق زن در جمهوری اسلامی
به راستی چه مواردی در جمهوری اسلامی به عنوان حقوق زن شمرده میشود؟
با توجه به قوانین جمهوری اسلامی آیا زن ارزش انسانی دارد که بابت این ارزش دارای حقوقی هم باشد؟هر چند که استثمار از دیر باز همیشه در زندگی زن وجود مستقیم داشته طوری که تمام زنان جهان در هر زمان و مکانی که زندگی میکردند کم و بیش ظلم ها و تلخکامیهای استثمار را چشیده اند و همیشه مسئله ای کاملا زیانبار برای جامعه بوده که باعث نزول رشد فرهنگ و اقتصاد شده است.
ما میدانیم که بردگی زن به قدمت تاریخ بشریت هست بنابراین برای رهائی از این بردگی مانند مبارزات دیگر بردگان در تمام طول تاریخ میباشد بنابراین در جمهوری اسلامی همه ما به وضوح میبینیم که زن یعنی جنس دوم و نصف انسان است نه کل انسان که مرد مالکش هست مثل مالک دارائیهایش چون خانه ، ماشین یا زمین کشاورزی اش و از زن اینطور فهمیده که جنس دوم ، ضعیف و بی ارزش است یا فقط با تصمیم گیری و انتخاب پدر یا برادر خانواده میتواند ازدواج کند فرزند بیاورد و از همان اول مهر بردگی و اسارت را بر دوش بکشد.
آنها باید یاد بگیرند و بپذیرند که بخاطر زن بودن موجوداتی فرودست هستند و زندگیشان را افراد ذکور خانواده با پشتیبانی خدا و حکومت مذهبیشان رقم میزنند و باید یاد بگیرند که سهم آنها از زندگی تحقیر، توهین و بی حرمتی است و نباید پایشان را از گلیمشان درازتر کنند و خواهان یک نفس هوای آزاد و یک زندگی انسانی باشند وگرنه مجازات خواهند شد.
قوانین اسلامی و سنتهائی که هر روز تحت این قوانین ساخته میشوند ، تعصبات قرون وسطائی را در ذهن مردسالاران جامعه میگنجاند که با کمک مذهب ، خرافات و اعتقادات ضد زن باعث میشوند زندگی، جوانی و رویاهای زنان ، قربانی قوانین و سنتهای مذهبی بشود در واقع زن را پایه کارهای خانه میدانند مثل تولید مثل ، رفع نیازهای جنسی مردان و مسئول بزرگ کردن فرزندان .
در نتیجه همیشه از نظر اقتصادی وابسته به مرد خانه میباشند.از طرفی در مقابل زن ، مرد قرار دارد که جمهوری اسلامی او را جنس نخست ، با ارزش و دارای قدرت میداند که دارای حقوق کامل و تمام انسانی میباشد که تامین کننده معیشت اقتصادی خانواده خود هست.
اسلام و قران در مورد آن اینطور میگوید که زن به عنوان اغواگر و خطرناک جنسی میباشد ، در خود نیروی تخریب جامعه را دارد که باید تحت کنترل مردان باشد .
در عین حال امیال جنسی در نفس خود خطرناک نیستند چونکه مزه لذتهای بهشتی را به انسان میدهد.
به عقیده من در جمهوری اسلامی مرد هیچگاه زن را از دریچه عشق و مهر انسانی نگاه نمیکند بلکه با نگاهی ابزاری و بهره بری جنسی و فرصت طلبانه میبیند و به راستی که رژیم زن را به پست ترین مکان در جایگاه ارزشهای انسانی می بیند . در جمهوری اسلامی این مرد است که تاثیر مستقیم بر زن دارد و او هست که تصمیم گیری در زندگی زن دارد در مورد . 1.ازدواج 2.طلاق 3.ارث 4.اشتغال 5.تحصیل
ازدواج
سن قانونی ازدواج دختران طبق قانون اسلام 9 سال است این یعنی بزرگترین جنایت در حق یک زن است.کاملا مشخص است که دختران بدون هیچ تصمیم گیری تن به ازدواجهای ناخواسته میدهند و مجبورند تا آخر عمر یا مدتی طولانی با آن مرد زندگی کنند بدون هیچ دلبستگی.
در قانون جمهوری اسلامی زن مسلمان ابدا حق ازدواج با مرد غیر مسلمان را ندارد و برای ازدواج با مرد غیر ایرانی یا غیر مسلمان نیز اجازه دولت ضروری است در حالی که مرد در این زمینه دچار محدودیتی نیست و بنا بر قانون اسلامی (قانون مدنی)ماده 1043 ازدواج دختر موکول به اجازه پدر است ولی مرد نیازمند چنین اجازه ای نیست. منشا این گونه قوانین از پیدایش اسلام تا قرن چهارم هجری وضع گردید که متکی به خدا ، قرآن ، حد یث ، شریعت و سنت است و قانون اسلامی زن را نیروی وسوسه انگیز جنسی میداند که ایمان مرد را سست میکند و فقط بدین طریق میتواند مرد را مهار یا کنترل کند و در عین حال رفتار و اخلاقیات زن نباید به هیچ وجه نیرو و قدرت جنسی او را به نمایش بگذارد بخاطر همین سوره نور و آیات 33.34.53 سوره احزاب این نگرش را به روشنی به نمایش میگذارد و بخاطر همین جمهوری اسلامی زنان و مردان را در مدارس ، محل کار، حتی در مساجد یا مراسم مذهبی از هم جدا میکند ومهمترین موضوع در ازدواج در جمهوری اسلامی پرداخت مهریه از طرف مرد به پدر دختر میباشد.
در واقع این بهائی هست که مرد به زن بابت رابطه جنسی به او میپردازد و حتی در ماده 1085 قانون مدنی اسلام آمده که زن میتواند تا موقعی که مهر از طرف مرد به او داده نشده از ایفای وظایفی (رابطه جنسی)در مقابل شوهر دارد امتنا کند مگر اینکه مهر او حلال باشد یعنی مهریه او پرداخت شده باشد. وقتیکه زن و مرد در این مورد به نتیجه مثبت رسیدند تازه وظایف خانواده پدری زن به پایان میرسد و از این به بعد این حق ، به شوهر آن زن انتقال پیدا میکند.
طلاق
اولین موضوعی که در اسلام یا قانون جمهوری اسلامی پا برجاست ایننست که در قانون مدنی ماده 1133 آمده مرد میتواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق بدهد.
مسئله طلاق در قانون جمهوری اسلامی در آیه ی 227.233.236.237.و 241 سوره بقره و آیه های 20.24.65 سوره نساء کاملا توضیح داده شده است که نه تنها حق طلاق به عهده مرد است و حتی مواردش محدود نیست بلکه امکان لغو کردن ویا رجوع مجدد برای مرد بر خلاف میل زن وجود دارد و زنان تقریبا هیچ حق مستقلی در طلاق ندارند.
بنا بر آمار سازمان ملل در سال 1990 در بین کشورهای اسلامی بین سالیان
1988-1984 ، ایران 1987 مورد طلاق داشت. در کل به دلیل قدرت مردان و آسانتر شدن شرایط طلاق برای آنها همچنین مشکلات اقتصادی ، بیکاری ، آوارگی و فشارهای سیاسی و اجتمائی در واقع طلاقها دو برابر شده
با وجود چنین مشکلاتی که زنان با مردان دارند ، طلاق کار ساده ای برای زنان نیست تا حدی که مجبورند با گذشتن از مهریه خود که در ایران به اصطلاح (مهرم حلال-جانم آزاد)موسوم میباشد ، رضایت مردان را برای طلاق جلب کند . متاسفانه درایران با توجه به فرهنگ پائین اسلامی ، طلاق یکنوع تابو بشمار می آید و هنگام جدائی نگاها متوجه زنان میگردد گویا خطائی از او سر زده و زن باعث از هم پاشیده شدن کانون خانوادگی شده است. همچنین ارزش و اعتبار اجتماعی زنان بعد از طلاق بویژه اگر صاحب فرزند باشند به شدت پائین میاید و در نگاه بسیاری مردان زنان جدا شده به (جنس دست دومی) بدل میگردند که کمتر مردی حاضر به ازدواج با انها میشود مگر انکه مرد نیز دارای کمبودهائی باشد که نوعی هم ترازی ایجاد گردد. خانواده دختر غالبا از این که دخترشان طلاق گرفته و به خانه پدر و مادر برگردد احساس شرمساری مینمایند . با توجه به مشکلات ازدواج از جمله موارد اقتصادی ، بیکاری، اعتیاد ، روسپیگری شدید زنان ، فرار دختران از خانواده ، ناامیدی زنان و جوانان و موج مهاجرت آنها به غرب ، ایران روز به روز به سوی ناکامی و اینده ای نگران کننده میرود.
ارث
ارث هم در جمهوری اسلامی مثل موارد دیگر به ضرر زنان میباشد و به نفع مردان چون جمهوری اسلامی داشتن پسر را نوعی موهبت میدانند که بر داشتن دختر ارجحیت دارد که زن یک سوم و مرد دو سوم حق ارث دارند که در آیه 11 سوره نساء در مورد ارث اینطور می خوانیم همچنین در اسلام گفته شده که در شرایط عادی زنی که شوهر دارد ، هزینه های عادی او با شوهر است و اگر فرض کنیم از دارایی هزر کس یک سوم خرج هزینه های جاری زندگی و یک سوم خرج هزینه های تفننی و غیر عادی و یک سوم پس انداز میشود زیرا از اموال، یک سوم صرف مخارج مشترک زندگی میشود و به مسئول آن یعنی مرد سپرده میشود و یک سوم برای خود مرد در نظر گرفته میشود و یک سوم برای زن در نظر گرفته میشود.
اشتغال
بی گمان در سراسر جهان زن مفهوم آزادی و برابری را در بهترین و جذابترین شکل آن در مرحله انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب شغل جستجومیکند . اهمیت آزادی در انتخاب شغل چنان است که نه فقط اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب 1948میلادی در ماده 2 به آن تاکید ورزیده بلکه در مواد 10 یا 11 کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض از زن مصوب سال 1979میلادی برابر با 1358شمسی بدان تصریح شده و بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی به دلایل مختلف زنان از کار بی کار شدند و یا کارهای نیمه وقت و کم در آمد دارند که در دویست و هشتمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1371با تاکید بر نقش زن در خانواده به عنوان شغل اصلی سیاست اشتغال زنان چنین تشریح شد .
با توجه به قداست مقام مادری در تربیت نسل آینده و مدیریت خانه و با عنایت به اهمیت نقش زنان در فرایند رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی ، باید ارزش معنوی و مادی نقش زنان در خانواده و کار آنان در خانه در نظر گرفته شود.
با تکیه بر این برداشت ، مشاغل زیر مناسب تشخیص داده شده.
1.مشاغلی که پرداختن به آن مناسب زنان باشد.
1.مامائی : رشته هائی از پزشکی ، تدریس ، منشی گری ، ماشین نویسی ، آشپزی ، نگهداری از کودکان و سالمندان که در واقع این مشاغل بتوانند از نظر روحی و جسمی متناسب با آنها باشند ولی به استناد ماده 1117 قانون مدنی ، شوهر میتواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد ، منع کند. ولی با توجه به مشکلاتی که در محیط های کار برای زنان وجود دارد باز هم زنان ما فعال هستند و مصمم به این که باید در اقتصاد خانواده و جامعه نقش داشته باشند .
از نظر جمهوری اسلامی مسئله اجبار حجاب زنان یا جدا ساختن زنان از مردان در محیط های کاری، تحصیلی و غیره هیچ مشکلی نیست و به معنای تحقیر یا انزوای زنان نیست بلکه داشتن حجاب زنان به معنای ارتقای آنان به سطحی بالاتر است و نیز خانه داری یعنی (جهاد زن) بنابر پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی خانواده واحد بنیادین و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و زن در چنین برداشتی ضمن باز یافتن وظیفه خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی خود همرزم مردان در میدانهای فعال زندگی میباشند .
در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیر در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی بالا تر خواهد بود و آمار ایران نشان میدهد که از یک میلیون و 958هزار نفر کارمندان دولت ، حدود 618 هزار نفر زن هستند و با توجه به آخرین آمارهائی که نشان میدهد زنان ما فقط 86/ 8 درصد از نیروی کار را تشکیل میدهند که با کشورهای صنعتی پیشرفته بسیار فاصله داریم زیرا مثلا در کانادا 1/44 در صد در فرانسه 8/41در صد در نروژ6/44در صد در سوئد 48در صد و پاکستان 3/11در صد است بنابراین حتی از کشورهای جهان سوم یعنی هند و پاکستان سهم زنان در نیروی کار از کشورهای ما بیشتر است.
تحصیل
دقیقا بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی یکی از مهمترین مسئله ای که بر ضد زنان ایران بوجود آمده است ، مشکلاتی در راه تحصیل است از جمله :
1.بر چیدن مدارس مختلط و جدا کردن دختران از پسران در دانشگاها .
2.مسئله حجاب اجباری در دانشگاهها یا مدارس و مقررات سخت اخلاقی اسلامی.
3.ممنوعیت تحصیلات عالی برای زنان در رشته های که با قوانین اسلامی ناسازگار است.
4.انتخاب رشته دانشجویان با توجه به قوانین اسلامی وضع شده.
5.وجود داشتن نیروی بسیج در دانشگاهها.
6.صرف نظر از مسئله عقیدتی و سیاسی.
به طور کلی سیاست آموزشی ایران با روی کار آمدن جمهوری اسلامی چه در سطح مدارس و چه در سطح دانشگاهها بر پایه احجاف به زنان استوار است و همچنان نیز ادامه دارد و با وجود محدودیتهای این چنینی تعداد زنان دانشجو در دوره ده ساله 1366- 1356 تقریبا ثابت ماند ولی زنان در سیاست خانه نشین شدن مقاومت کردند تا اینکه در دهه 1370با رو به کار آمدن دانشگاههای آزاد میزان تحصیلات عالیه زنان افزایش یافت تا اینکه در سال 1378زنان بیشتری در دانشگاهها قبول شدند حتی در رشته هائی که معمولا مردان تحصیل میکنند.
ما در ایران تعداد معدود زنانی داریم که با توجه به مشکلات اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی دست از فعالیت بر نداشتند و ادامه تحصیل دادند. زنان تحصیل کرده و متخصص که نسبت به مردان شغل بالاتر با حقوق بالاتری دارند ولی متاسفانه با تمام امکانات جدید در دانشگاه ها و سیاست های آموزشی کشور همچنین میزان رشد جمعیت و نیازهای آنان و توقعات امروزین از کیفیت تحصیلات، ابدا خوانائی نداشته و هنوز بر الگوی زن چون خانه دار و مادر، و مرد را چون یگانه تامین کننده معاش خانواده استوارکرده است.
نتیجه :
با توجه به توضیحات موارد بالا ازدواج، طلاق، ارث، اشتغال و تحصیل به این نتیجه میرسیم که هیچگونه برابری یا مساواتی بین زن و مرد در جمهوری اسلامی وجود ندارد مگر آپارتاید جنسی چونکه در قرن 2000 جمهوری اسلامی (جمهوری وحشت) چشم از پیشرفت دنیای متمدن و واقعیتهای دنیوی و نیازهای طبیعی انسان که شامل حقوق انسانی یک زن میباشد، از نظر اجتمائی یا سیاسی در جامعه بسته و زنان را زیر استثمار جنسی قرار میدهد ، بوئی از عدالت ، انسانیت و مساوات را نبرده که زن را نیمه انسان میداند و جان و تن و روح و روانش را متعلق به مردان میداند.براستی که مذهبیون در قدرت چطور دارند با جنس زنان اینگونه ناعادلانه برخورد میکنند و به هر شکلی که میخواهند تبعیض جنسی قائل میشوند حتی درمسائل شخصی شان مثل پوشش، آرایش و غیره که مجبورند از فرهنگ غلط اسلام و سنتهای عقب مانده جمهوری اسلامی پیروی کند.
تحولات و دگرگونیهای جامعه مثل بحرانهای اجتمائی ، سیاسی، اقتصادی و تنشهائی که مردم مخصوصا قشر زنان گریبانگیرشان هستند را از بین ببرند.
بنظرتان به غیر از جهل و خرافات چه اسم دیگری میتوان بر این اعمال وحشیانه و غیر انسانی گذاشت؟ پس زنان ما باید با قدرت و توان فکری بالای خود تابوهای جامعه را با کمک انسانهای آگاه ،عدالت جو و مدافعین زنان در جامعه ایران بر کنار کنند تا زنان بتوانند آزادانه حق تصمیم گیری و انتخاب داشته باشند ، قدم در راه اجتماع و سیاست بگذارند تا جلوی کشتار احساسات زنان گرفته و حقوقشان رعایت بشود تا زن را به عنوان انسان به رسمیت بشناسند و مورد عشق و محبت قرار بگیرند و خود را به چشم یک انسان نگاه کنند این مسئله ای است که ما همگی باید بکوشیم برای آزادی ، از بین بردن زن ستیزی ، مردسالاری ، قوانین و سنتهائی عقب مانده و ضد انسانی، و کوشش یرای برابری بین زن و مرد و سرنگونی جمهوری اسلامی.
فرشته ایلکا