پخش اذان و آزادی مذهب

در دفاع از ممنوعیت پخش اذان

 

در دفاع از مجوز پخش اذان در منطقه بوتشیرکا ( استهکلم) تعداد زیادی دست به قلم شدند.  درمخالفت با مجوز پخش اذان  هم به اشکال گوناگون و به درست عکس العمل نشان دادند. ما هم جزء دومیها بودیم و هستیم. ما هیئت شش نفره ای بودیم که نمایندگان کمون بوتشیرکا را روز سه شنبه 13 نوامبر ملاقات کردیم و به بحث و تبادل نظر با آنها پرداختیم و فعلا نتیجه این اعتراضات و بحث و جدالهایی که داشتیم به اینجا ختم شده است که تصمیم گیری در این مورد دو ماه به تعویق افتاد. در آخر سال کمون بوتشیرکا می خواهد تصمیم بگیرد و بعد از این هم قرار است پلیس در مورد شدت صدای پخش اذان تصمیم بگیرد که آیا مزاحمت ایجاد می کند یا نه. در هر حال ما به اعتراض خود ادامه خواهیم داد و قرار ما بر این شده است که وزیر به هم پیوستگی را ملاقات کنیم. گذشته از کارهایی که در دستور قرار داده ایم، لازم است به کسانی که مدافع پخش اذان هستند و قلم فرسایی کرده اند جوابی داده شود.

می گویند پخش اذان یک جزء از آزادی مذهب است و حتی لازم نیست به دفتر و دستک و مقرارت قانونی هم مراجعه کرد، از( Anders Lindberg) . می گویند این حق ،، اقلیتها،، و حق ،،آزادی مذهب،، است. می گویند، کودکان هم در این چهارچوبه قرار دارند بنابر این باید هویتشان را به رسمیت شناخت. و در آخر هم نتیجه می گیرند و می گویند، چنین کسانی که با پخش اذان مخالفت می کنند، ،،اسلام و فوبی،، هستند. و اینها کسانی هستند که ،،نگرش منفی نسبت به مسلمانان و اسلام دارند و… اگر نه پخش اذان هم مثل ناقوس کلیسا است. وقتی که آن یکی مجاز است پس این یکی هم باید مجاز باشد. می بینیم اینجا چگونه عدالتخواهیشان گل کرده است و حتی می خواهند مزاحمتها را هم بطور مساوی تقسیم کنند. عجب فرمولبندیهای دمکراتیکی را سیاستمداران ما پیدا کرده اند، جلا الخالق.

این مقولاتی که به کار برده اند و یا اظهار نظراتی که این دسته از مدافعین اذان داشتند، پرداختن به همه آنها در این مطلب نمی گنجد باید در فرصت دیگری به آنها پرداخت. اما در هر صورت لازم است به نکات گرهی آن به طور مختصر هم که شده اشاره ای داشته باشیم تا بی خاصیت بودن این عبارات یا اظهار نظرات و سیاست مماشاتجویانه و یا باج دادنشان به جریانات اسلامی و یا معاملات آشکار و نهان پشت پرده این جریانات با حکومتهای اسلامی برملا گردد.

آزادی مذهب: این فرمول عامه پسنده این نویسندگان است که هر موقع کف گیرشان به ته دیک می خورد به “حق آزادی مذهب” پناه می برند که سیاست مماشات جویانه اشان بر باد نرود. اولا ما هیچ وقت نگفته ایم که مخالف آزادی مذهب هستیم بلکه بارها اعلام کرده ایم که ما به آزادی مذهب و بی مذهبی معتقدیم و مذهب را به عنوان امر خصوصی هر فرد می دانیم .ولی نویسندگان عزیز ما حداقل چیزی را که می بایست متوجه شده باشند این است که در دنیای مدرن امروز آزادی مذهب هم محدود و مشروط به آزادیها، حقوق مدنی و اصل برابری برای همه مردم است. برای مثال در همین سوئد مدت زیادی نگذشته است زمانی که کلیسا هنوز سلطه سیاهش بر جامعه سنگینی می کرد و قوانین مسیحیت حکم می راند، هیچ کسی بدون ازدواج با کسی دیگر نمی توانست رابطه جنسی داشته باشد و آنرا ننگ و شرم آورد به حساب می آوردند و اگر هم بچه دار می شدند کودک را از پدر و مادرش می گرفتند، ولی با نو آوری و پیشرفت جامعه، جامعه سکولار از آن قوانین و مقررات ارتجاعی عبور کرد و دست کلیسا را از زندگی مردم قطع کرد.

بنابراین ما که ابتدا به ساکن چیز جدیدی نگفته ایم و چنین حکمی هم از یک جامعه سکولار نشات می گیرد و در نتیجه ابراز وجود مذهبی که مخل آرامش و امنیت مردم باشد باید ممنوع گردد! و ما می بینیم پخش اذان هم یکی از ابراز وجود مذهبی است که از چند لحاظ با آزادی ها و حقوق مدنی مردم و با اصل برابری همه مغایر است. که در پائین به آنها اشاره خواهم کرد.

اسلام و فوبی: می گویند نگرش منفی نسبت به “مسلمانان و اسلام” دارند. به نظرم این جمله گمراه کننده و رندانه است. مقوله “مسلمان و اسلام” را یکی می گیرند و با این وسیله می خواهند روی اصل موضوع روپوش بگذارند. اولا من مخالف هیچ فرد منتصب به “مسلمان” یا هر فرد منتصب به مذهب دیگر نیستم، ما همه انسان هستیم  و دعوای من هم در این چهارچوب و گروهبندی نمی گنجد ولی من مخالف اسلام سیاسی و قوانین و مقررات اسلامی و قوانین شریعت هستم که دولتهایی مثل جمهوری اسلامی این اسلحه زنگ زده را در دست گرفته و خون آدمها را در شیشه کرده است. بله من اذعان می دارم نه اینکه گرایش منفی، بلکه صد در صد مخالف اسلام سیاسی و قوانین اسلامی و اسلام هستم ولی هر کسی طبیعتا حق دارد که اسلام یا هر مذهب دیگر را انتخاب کند من به انتخاب آزاد آدمها معتقدم. ولی از طرف دیگر هیچ کسی حق ندارد مخل آسایش من نوعی شود. دوم اینکه می گویند نگرش منفی نسبت به مسلمانها دارند. لطفا بگوئید این مسلمانها چه کسانی هستند؟ می خواهید همه آدمهایی که از دست حکومتهای جنایتکاری که هر روزه با قوانین شریعت جنایت و کشت و کشتار می آفرینند و فرار کرده اند را بسته بندی کنید و مسلمان تلقی نماید که روی سیاست نسبیت فرهنگی این جدا سازیهای جعلی تحت عنوان “احترام به فرهنگ خودشان” پوشش بگذارید و به جریانات اسللامی و امامانی که همین چند ماه پیش اعمال زن ستیز بودنشان توسط فیلم مستند در مساجد سوئد بر ملا شد لا پوشانی کنید. ولی ما انسانهای سکولار و برابری طلب مطمئنا نخواهیم گذاشت که بیش از این به این جریانات ارتجاعی پر و بال داده شود.

به اصل موضوع برگردیم. چرا ما مخاف پخش اذان هستیم؟

به چندین دلیل مخالف پخش اذان هستم:

1-همانطور که در بالا اشاره کردم پخش اذان مخل آسایش مردم است بخصوص کسانی که نماز نمی خوانند از جمله کودکان، سال مندان، کسانی که مریض هستند و احتیاج به استراحت دارند، کسانی که بصورت شیفتی کار می کنند و یا کسانی که اصلا به اسلام باور ندارند و آتئیست هستند و همچننین کسانی که باورهای دیگری دارند.

2-پخش اذان تجاوز آشکار به جامعه و حریم خصوصی افراد است. به این معنا که پروپاگاندای مذهبی با زور به کوچه و خیابان و اطاق خواب و استراحت افراد کشیده می شود.

3- برای جریانات اسلامی پخش اذان از مساجد فقط اجرای ساده یک رسم اسلامی نیست بلکه قوانین آشکار زن ستیزی و وابستگی آشکار و نهان با دولتها و جریانات تروریستی اسلامی نهفته است. جریانات اسلامی هدفشان این است که دست و بال خود را بازتر کنند و زندگی را مخصوصا برای کودکان و زنان به تباهی بکشانند. مذهب امر خصوصی افراد است٬ هر کسی حق دارد به هر مذهب و عقیده ای که می خواهد اعتقاد داشته باشد. اما جامعه سکولار سوئد نباید اجازه بدهد که هیچ مذهبی اصول و مرام و اعتقادات خود را به جامعه تحمیل نماید.

4- پخش اذان را با ناقوس کلیسا مقایسه می کنند آنهم به این معنا است که بگذارند اذان سر دهند نه اینکه این دو صدای گوش خراش را که مخل آسایش مردم است ممنوع کنند.

اینجا لازم دانستم یک دو نکته را یاد آوری کنم. آنهم فرقهایی که ناقوس کلیسا با پخش اذان دارد.

اولا آن قدرت سیاهی که پشت ناقوس کلیسا خوابیده بود و در دوران حاکمیتش آدمها را تحت عنوان جادوگر و کافر می سوزاندند افتاد است. ولی اسلام سیاسی که خون آدمها را در کشورهای اسلام زده در شیشه کرده است هنوز به زیر کشیده نشده است. دوما ، ناقوس کلیسا یک صدای ناهنجار است ولی پخش اذان مملو از پروپاگاندا است و با همین کلمه الله اکبر در کشورهای اسلام زده انسانها را سنگسار، اعدام و شکنجه و زندان می کنند. علاوه بر اینها صدای ناقوس کلیسا هم علیرغم اینکه قدرت فائقه قرون وسطا را دیگر ندارد اما مزاحم آرامش دیگران است. از نظر من هر صدایی که مخل آرامش مردم است نباید اجازه یابد که پخش شود.

5-اگر این ادعا صحت ندارد چرا کسانی مثل همین آقای اسماعیل اوکور در مورد سنگسار،اعدام و آزادی بیان که در کشورهایی مثل ایران هر روزه انجام  می گیرد آنرا محکوم نمی کند.

6-راستش پخش اذان نه فقط در سوئد یا اروپا ممنوع باید باشد بلکه در عربستان سعودی و ایران هم باید ممنوع گردد، اگر پخش اذان قرار است فرد معتقد به اسلام را برای واجباتش مطلع کند، امروز دیگر رشد و تکامل تکنولوژی بجایی رسیده است که می توان با بهره گیری از آن، زمان مطلع شدن را با استفاده از یک ساعت زنگ دار مشخص کرد. هر چند از دهه ها قبل نیز همین امکان ابتدایی وجود داشته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *