چرا تجاوز به دختران و پسران در جمهوری اسلامی و راه مقابله با آن
همان طور که جمهوری اسلامی بخاطر” فرهنگ اسلامی” مردم بقدرت نرسید بلکه این قدرت های جهانی بودند که این وظیفه تاریخی برای سرکوب انقلاب بهمن را بعهده خمینی و اعوام و انثارش سپردند و همچنان ادامه می دهند، تجاوز به دختران و پسران از ابتدا ربطی به دین و اعتقاد های مردم نداشته بلکه مستقلانه عمل کرده تا باعث یک خمودگی درونی در صفوف مردم انقلابی شود. به اندازه نفوذ فرهنگ سنتی در انقلابیون بهمن این ترفند کار خودش را کرد. بسیاری پسران و دخترانی که به آنها تجاوز شد کم نیستند که تا همین الان راز آنها را کسی نمی داند. حتی نزدیک ترین کسان آنها هیچ چیز از ما وقع آنچه از سر شان گذشته کوچکترین اطلاعی ندارند. فرهنگ سنتی و شعار گونه که از تجاوز به زنان یک تابو ساخته ویا پسران را فراموش می کند یا سعی در کم بهادادن به آن را دارد، اصلا بدنبال علت های واقعی این تجاوز با چنین ابعادی نمی رود و در پس پرده این تجاوزات قادر نیست راه های عملی پیش پای مردم قرار دهد. وقتی قربانی های این تجاوزات بخاطر همین فرهنگ سنتی لب به سخن نمی آورند و در درون خاموش اند حال شما هر چقدر فریاد بزنید به گوش کسی نمی رسد. با ساده ترین منطق می شود پی برد که جمهوری اسلامی بخاطر اشاعه فرهنگ مرد سالاری دست به چنین اعمالی نمی زند، بلکه از ضعف خود مردم متاثر از چنین فرهنگی در خاموش نگه داشتن اشان سود می جوید. برای مثال دولت وقت جورج بوش در زندان های گوانتانامو بی زنان زیبای کاباره را به سر زندانیان مرد القاعده می بردند و روی پاهایشان می نشاندند که بقولی ایمان اشان را تضعیف کنند. هر دوی این حکومت ها از مرد سالاری کم بها نبرده بودند ولی اگر چنین روشی را جمهوری اسلامی با جوان های ما می کرد شاید شو های کمدین معروف بنی هیل را بخاطر ما بیاندازد. تا بحال شما شاهد پسری بوده اید که بیاید و در مقابل دوربین از تجاوزات خود صحبت به میان بیاورد؟. شاید برای زنان بسیار ساده تر است و جلوی دوربین آمده اند. بهر حال هویت زن بودن اشان در فرهنگ مرد سالاری زیر سوال نمی رود و خیلی دلسوزی ها را بخود جلب هم می کنند. ولی برای یک پسر و مرد حامل این فرهنگ دیگر همه موجود مردانه اش زیر سوال میرود و بهمین خاطر کمتر چنین گزارش هایی تا قبل از این دو ماه اخیر هم می شنیده اید. اگر تا حدی الان می شنوید به خاطر عقب رفتن همین فرهنگ مرد سالارانه در تعدادی از قربانیان است. پس راه دور نباید رفت مسئله را همان جایی که هست باید حل نمود. رژیم می کوبد جلو می رود ما نمی توانیم بدون مجهز شدن در مقابل این هجوم بدون آمادگی به پیشواز آن رویم. تا همین جا عده کثیری تجاوز جنسی به آنها روا شده است، و خود رژیم گفته که این امر به دادگاه می تواند کشیده شود و بیایند و شاکی باشند و شهادت دهند. باید خیل عظیم پسران و دختران بعنوان شاکیان رژیم سکوت را بشکنند و اعاده دعوی کنند و از حقوق خود نگذرند. رژیم عمل اش را انجام میدهد و کنار می نشیند و قربانیان در سکوت خود خفه می شوند. دیگر اینجا رژیم نیست که بگوید نیایید شکایت کنید. قربانی که بعد از تجاوز تا مرز خود کشی پیش می رودچرا نمی رود شکایت نامه خود اش را تحویل دهد و جهانی را از آن با خبر کند؟! بجای این سوال های واقعی را جلوی خود بگذاریم و جواب آن رابدهیم نمی توانیم در جنگ با چنین رژیمی پیروز از آب در بیاییم. بجای پنیک کردن و هزار جور مسئله را قاطی کردن، و یا هزار مسئله به آن ربط دادن که ربطی هم ندارند بی مورد رژیم جمهوری اسلامی را پرقدرت نشان می دهیم. تنها باید این سکوت را شکست و از انسانیت خود از ابتدایی ترین سطح هم شده دفاع کرد. تنهابا چنین درک و تعیینی از مبارزای که در آن هستیم است که رژیمی چنین در مانده یک باره بزیر کشیده می شود. اپوزیسیون راست در این حیطه در خفه کردن صدای این پسران و زنان در اشائه فرهنگ ناموس پرستی و مردسالارانه در ظاهر دلسوزی گام های بسیاری تا همین جا جلورفته است. از تلویزیون پارس گرفته تا صدای آمریکا و آقای چلنگی همه برای سکوت این قربانی ها می تازند. دو نمونه برای ادعای بیان ام بد نیست بگویم. در آخر مصاحبه با آقای رضا علامه زاده فیلم بردار ی که از آذر آل کنعان فیلم تهیه کرده بود ترقیب قربانیان تجاوز جنسی به میدان آمدن و با او تماس گرفتن شنیده می شود سریعا چلنگی قطع اش میکند و از او خواهش می شود که چنین امیدی نداشته باشد و آرزو می کند که اصلا چنین مواردی اتفاق نیافته باشد. آقای رضا علامه زاده در جواب میگوید من اگر اینجا با شما مصاحبه نمی کردم همین الان چندین فیلم مصاحبه با قربانیان تجاوز جنسی که از قبل گرفته بودم بروی یوتیوب رفته بود. یا وقتی تلویزیون پارس از قربانیان تجاوز جنسی مرتب سوال می کند که آیا متجاوزین ایرانی بودند یا از کشور های دیگر آمده اند. قربانیان نه فقط از این سوال جا می خورند بلکه به آنها تلقین می شود که اگر خودی و ایرانی باشند زیاد به نوامیس ایرانی لطمه نخورده است و به همه نشان می دهد که می توانند تا جایی که متجاوزین ایرانی باشند سکوت را ترجیح بدهند و آبروی ایرانی ها که بخود تجاوز می کنند بیش از این برده نشود. تنها اگر متجاوزین غیر ایرانی بودند مهم بوده و جای بازگو شدن می داشت. ما نباید با این خط ناموس پرستی و تابو از تجاوز جنسی به زن بسازیم و حرکت کنیم. این تجاوزات جدا از جنسیت مردو زن صورت میگیرد و هدفی معین که از درون خفه کردن انقلابیون ا ست را نظر دارد و کاری هم به تبلیغ مرد سالاری ندارد بلکه از آن در هدفی که دارد سود می جوید. در مقابل این تهاجم از سوی خود رژیم و ضربه گیر آن که همین اپوزیسیون راست باشد ما نمی توانیم قدمی در جلو بردن روحیه اعتراضی مردم برداریم. این سیاست رژیم را در تمام ابعاد باید نشان داد و در حیطه یکی دیگر از ترفند های ” خشونت” رژیم نپنداشت. بلکه آنرا باید جنایت قلمداد کرد که باید هر چه زود تر پایان یابد. باید نقطه قدرت هویت انسانی مردم را به آنها نشان داد. رژیم در مقابل چنین روحیه انسانی آنها خلع سلاح می شود و این ابزار شکنجه را با قدرت از دست اش می گیرند. هر تک قربانی جلو بیاید و جلوی دوربین ظاهر شود کار صد ها خروار سیاه کردن مطلب را می کند و مرگ رژیم سی سال اعدام را به یک واقعیت تبدیل میکند. شعار شکنجه، اعتراف دیگر اثر ندارد می تواند تبدیل شود به شکنجه، تجاوز جنسی دیگر اثر ندارد! روح مقاومت جلا می خورد وقتی اراده و اختیار انسان بخودش باز گردد. جسم انسان متعلق بخود اوست نه هیچ کسی دیگر و ضمام آنرا باید خودش بدست بگیرد و از هر نوع تعرض در امان نگه اش بدارد. اگر کسی آمد به حرمت انسان تعدی کرد نباید ساکت بود. باید اراده کرد و تا حد امکان آنرا بعقب راند. چنین اراده ای نه فقط دست به خود کشی نمی زند بلکه بدور از هر نوع شرم و تسلیم متعدیان را با شدید ترین نحوی محکوم می کند. انقلاب حی الحاظر ما اراده قوی انسان هایی را می طلبد که جلو بیایند و با هویت انسانی خودهر چه بیشتر حکومتی ها را عقب ببرند. از بر آمد چنین اراده توده ا یست که کمونیست کارگری سوسیالیسمی که چیزی جز بردگرداندن اختیار و اراده انسان بخودش نیست را نوید میدهد. مهران محبوبی 27 مرداد |