برای افرادی که در ایران زندگی نمی‌کنند عجیب است که چگونه حکومت ایران موفق شده قانون حجاب اجباری را با این گستردگی به اجرا درآورد و اکثریت زنان علیرغم مخالت با این قانون، عملا جرات نمی‌کنند این قانون را در فضاهای عمومی به صورت صریح نقض کنند. به تعبیر دیگر اگرچه در خیابانها و فضاهای عمومی ایران زنان بدحجاب زیاد دیده می‌شوند اما زن بی‌حجاب تقریبا دیده نمی‌شود. خیلی‌ها از خود می‌پرسند ایرانی‌ها که همه قوانین دیگر نظیر قوانین رانندگی، قوانین مالی و بانکی و حتی قوانین محدود کننده سیاسی را به وفور نقض می‌کنند چرا جرات نقض صریح این یک قانون یعنی حجاب احباری را ندارند؟ پاسخ این است که برای حکومت اسلامی ایران، حجاب اجباری یک قانون مشابه قوانین دیگر نیست بلکه نشانه سبک زندگی و شیوه تفکری است که حکومت بقای خود را در گروی تداوم آن سبک و شیوه می‌داند. به همین دلیل نقض این قانون یک تخلف ساده نیست بلکه سرپیچی از شیوه‌ای است که حکومت برای زندگی در ایران تعیین کرده‌است. طبیعی است موضوعی به این درجه از اهمیت، صرفا با تصویب یک قانون و رسیدگی قضایی به تخلفات میسر نیست. به همین دلیل حکومت به ابزارهای قانونی برای نظارت بر اجرای قانون حجاب اجباری اکتفا نکرده و تلاش می‌کند «وحشت» از نداشتن حجاب را در دل مردم نهادینه کند
در سال ۱۳۷۵ در تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی تصریح شد که زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.
تقریبا در تمام بیست سال اخیر، هر سال تابستان با گرم شدن فضا و تنگ و نازک شدن لباسهای زنان طرح ویژه‌ای توسط پلیس برای برخورد با بدحجابی انجام شده‌است. در اوائل دهه ۸۰ این طرح با عنوان طرح «امنیت اجتماعی» شناخته می‌شد. در قالب این طرح نیروهای پلیس در میادین و اماکن عمومی شلوغ شهرهای بزرگ مستقر شده و زنانی را که حجاب حکومتی نداشتند بازداشت و با ماشین‌های خاصی که برای انتقال زنان پیش‌بینی شده بود به ادارات پلیس منتقل می‌کردند. زنان بازداشت شده در صورتی که فاقد سابقه بدحجابی بودند پس از گرفتن تعهد و احضار همسر یا پدر آنها آزاد می‌شدند اما اگر دارای سابقه بازداشت بودند برای آنها پرونده قضایی تشکیل شده و به دادگاه فرستاده می‌شدند.
در سالهاي اخير يكي از محورهاي اصلي  دوره‌های نیروهای مقاومت بسیج موضوع حجاب بوده است. همچنين بسيج اقدام به سازماندهي اعضاي خود در غالب گروههائي به نام «ناصحان» نموده است. وظيفه اين گروه‌ها تذكر شفاهی و همكاري با نيروي انتظامي در برخورد با بدحجابي است. گفته مي‌شود تعداد اعضاي گروههاي ناصحان در مراكز استانها 500 تا 2000 نفر است. همچنین معاون بسيج تهران تعداد ناصحان در شهر تهران را 16 هزار نفر اعلام كرده‌است. ناصحان بسيج به عنوان ضابط قضائي مي‌توانند وارد عمل شده و مجوز بازداشت افراد را دارند.
تقسیم کار بسیج و پلیس در برخورد با نقض حجاب اجباری بدین گونه است که شبکه گسترده و شبه رسمی بسیج مسئولیت کنترل فضای عمومی وبرخوردهای گسترده‌تر اما ملایم‌تر را برعهده دارد و پلیس به عنوان نیروی رسمی وظیفه برخوردهای شدیدتر و جدی‌تر را. بدین ترتیب حکومت توانسته است فضای ترس و ارعابی را ایجاد کند که هزینه بی‌حجابی برای زنان به قدری سنگین شودکه تخلف از آن به صرفه نبوده و زنان ناچار به مدارا و تحمل شوند.
حجاب کودکان اما موضوع دیگری است. اینجا حوزه تحمیل به کودکان و محروم کردن آنها است. اینجا حوزه تعرض جامعه، خانواده و محیط بزرگسالان به کودکان است. حجاب کودکان باید بعنوان یکى از اشکال خشونت علیه کودکان همه جای دنیا ممنوع شود. کودکان هیچ نوع حجابى “اجباری” یا “دلبخواه” ندارند. محروم کردن دختران خردسال و زیر سن قانونى از پوشش آزاد، رایج، زیبا و راحت، به هر بهانه و توجیهى که صورت بگیرد، باید ممنوع باشد.
حجاب تنها یک نوع پوشش نیست و مخالفت با آن نیز تنها دفاع از حق و آزادی پوشش نیست، هرچند تحت این عنوان مطرح شود
با پوشاندن حجاب بر سر دختران خردسال به آنها مى آموزند که جنس فرودست اند، باید از جنسیت شان شرم داشته باشند، باید بپذیرند که تحرک شان محدود باشد، باید از همان کودکى رسما بپذیرند که یک سوژه جنسى اند. با پوشاندن حجاب بر سر دختران، به پسران مى آموزند که جنس “بالا دست” اند و دختران خردسال فرودست و سوژه های جنسى! با پوشاندن حجاب بر سر دختران خردسال، یک جدایى جنسى عمیق بین زن و مرد را از کودکى به قیمت محرومیت دختران و “قدرت بخشیدن” به پسران نهادینه مى کنند.
با پوشاندن حجاب بر سر دختران خردسال به آنها مى آموزند که جنس فرودست اند، باید از جنسیت شان شرم داشته باشند، باید بپذیرند که تحرک شان محدود باشد، باید از همان کودکى رسما بپذیرند که یک سوژه جنسى اند. با پوشاندن حجاب بر سر دختران، به پسران مى آموزند که جنس “بالا دست” اند و دختران خردسال فرودست و سوژه های جنسى! با پوشاندن حجاب بر سر دختران خردسال، یک جدایى جنسى عمیق بین زن و مرد را از کودکى به قیمت محرومیت دختران و “قدرت بخشیدن” به پسران نهادی مى کنند. با پوشاندن حجاب بر سر دختران، برگه اجازه خشونت توسط پسران را صادر مى کنند. این شروع آپارتاید جنسى و مجوز خشونت علیه زنان است. این شروع رسمیت دادن به بندگى زن از دوران کوردکى است، به قیمت کشتن زندگى شاد، پر تحرک و خلاق کودکانه اش در محیط های اسلامى. این شروع مهندسى دو جنس برابر متولد شده و تبدیل آنها به دو جنس نابرابر زن و مرد است. این آغاز از خودبیگانگى انسان است. هدف، تولید دو جنس “دفرمه” شده فرودست و بالا دست، کتک بخور و کتک بزن، آقا و خدمتکار، نان آور و نانخور، “ضعیفه” و “گردن کلفت” است. حجاب بیشتر از پوشش، حکم و فرمان یک ممنوعیت بزرگ در زندگى دختران است. این مجموعه ای است از احکام، قواعد، ابزار، تهدید و ارعاب برای به بردگى کشاندن او!
حجاب کودک از اشکال افراطى خشونت علیه کودکان است، به این خاطر که:
با حجاب دختر بچه را از ورزش و جست و خیز محروم مى کنند! با حجاب دختر بچه را از سن ٩ سالگى به یک موضوع سکسى تبدیل مى کنند، او را به جشن تکلیف مى فرستند و آماده پذیرش هرنوع سواستفاده جنسى! با حجاب او را از معاشرت آزادانه با هم بازی ها و همکلاسى ها محروم مى کنند، زندگى اش را از مدرسه تا خانه، زنانه و مردانه مى کنند.
با حجاب احترام به خود را از او میگیرند.
با حجاب بلند پروازی و جاه طلبى را در دختران مى کشند.
با حجاب احساسات جنسى دختران را خفه مى کنند.
با حجاب پسر را در ذهن دختر موجودی “ذاتا” خطرناک، متجاوز، بى رحم و بى عاطفه، مى سازند. با حجاب پسران را از معاشرت آزادانه با دختران محروم و آنها را در ذهن پسران موجوداتى خطاکار، نادان، یک وسیله جنسى برای استفاده، خدمتکار مرد، ناتوان و مستوجب سرپرستى و هدایت توسط مردان، مى سازند. با حجاب موضوعات درسى فنى، ورزشهای پرجنب و جوش و لازمه حداقل پوشش، شنا، موسیقى، رقص و شادی را از زندگى دختر بچه حذف مى کنند. با حجاب امکان امتحان ذائقه و سلیقه های مختلف را از او مى گیرند. ذائقه و سلیقه اش را حلال و حرام مى کنند.با حجاب خندیدن، بلند حرف زدن، اظهار نظر کردن، اظهار وجود کردن، صحبت کردن دختر بچه را زیر یک پوشش تیره و غم انگیز، استتار مى کنند. این یک دستگاه شستشوی مغزی کودکان دختر و پسر، یک وسیله به انزوا کشاندن نیمى از بچه های جامعه است. حجاب کودکان تجهیزات یک مهندسى تمام عیار است، برای ازخود بیگانه کردن دو جنس از انسان از بدو تولد! آن را باید بدور انداخت!
گردآورنده : مینا کلاته
انجمن ایرانیان آتئیست
#ExMuslimScandinavia

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *