زن ستیزی در جوامع اسلامی بخش دوم

حکومت ایران بر اساس دین اسلام پایه های خود را بنا نهاده است و مغرضانه قصد دارد با فشار هر چه بیشتر بر جامعه ی ایران به ویژه زنان، قدرت خود را از طریق این اهرم روز به روز افزایش دهد. مردم را به بهانه
پیروی از دستورات الهی و دینی که در مکاتب اسلامی ذکر شده اند ترغیب کند تا شیوه ی زندگی خود را  ایرانی- اسلامی کنند. به عنوان مثال؛ سبک زندگی ساده زیستی پیامبر را درمیان مردم اشائه می دهد و از آنها  می خواهد کسی را که هزار و چهارصد سال پیش دین اسلام را بر اساس الهامات ذهنی و حسی خود بنا نهاده است را الگوی زندگی و رفتاری خود قرار دهند. غافل از آنکه این تکنیک حربه ای بیش نیست تا ضربه های  ناشی از مدیریت ناکارامد خود را دست کم در بعد اقتصادی توجیه نماید. اسلام ایرانی، زنان جامعه را به بهانه ی مصون ماندن از خطر در جامعه ی مرد سالار و زن ستیز به انزوا می کشاند و از فعالیت بسیاری از زنان و مادران
که مجبور به کار کردن و تهیه مایحتاج خود می باشند را، با بی رحمی تمام جلوگیری به عمل می آورد و یا عرصه  را با به خطر انداختن امنیت جانی و روحی آنان تنگ تر می کند. برای این دست از نقشه های شوم خود نیز باز هم از دین اسلام سخن به میان می آورد و احادیثی را که در آن زمان در میان اذهان مردم بادیه نشین عربستان  رواج داشت را مجدداً زنده می کند و خرافات را میان شان به بهترین شکل ممکن گسترش می دهد و از زنان می خواهد که به وظیفه اصلی خویش در منزل(خانه داری!) بپردازند. برای این سیاست خبیثانه خویش نیز،از تضاد میان مرد و زن که در اسلام به آن به صورت فراوان اشاره شده است کمک می گیرد و آنها را به فطرت و ماهیت
وجودی خود بر اساس آنچه که اسلام بیان کرده است ارجاع می دهد؛که زن باید در خانه به وظایف زنانه و مادرانه  خود بپردازد و کودکان خود را پرورش دهد و در قبال همسر خویش دستورات مرتبط با زناشویی را رعایت کند.(
تمکین کند) و مرد نیز باید بیرون از منزل کار کند. و حتی این را به گونه ای نقل کرده است که ثابت کند با خانه نشینی زنان حامی آنها می باشد. تا نشان دهد با، به انزوا کشیدن زن در خانه و بیرون راندن وی از بطن جامعه در
واقع این دین اسلام هستش که به زن لطف کرده است و این از مواهب دینداری می باشد! در این راستا می توان به  برخی احادیث که در جلد دوم کتاب وسائل الشیعه در صفحه 39 ،بیان شده اند استناد  کرد؛
در هربار شیر مکیدن نوزاد، خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده را به زن میدهد. (پیامبر)
هیچ زنی نباید موی فرزندان خود را شانه بزند ولباس آنان را بشوید ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای
بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند واو رادر چشم مردم زینت دهد.(فاطمه دختر پیامبر)
چند گروه از زنان با زهرا دختر پیامبر در قیامت محشور میشوند. یکی از آنان زنانی هستند که بر بداخلاقی
شوهر خود صبر میکنند. (امام صادق )
هیچ زنی نیست که هنگام نان پختن عرق کند، مگر آنکه خداوند بین او و جهنم هفت خندق قرار دهد. (فاطمه
دختر پیامبر)
هیچ زنی نیست که دیگ غذایش را بشوید،مگر آنکه خدواند او را از گناهان وخطا ها می شوید.(فاطمه دختر
پیامبر)
حال آنچه که در این احادیث و وعده های پوشالی بهشتی بیان شده است، از دیدگاه اسلام گرایان حکایت از ارزش گذاری و جایگاه والای زن در اسلام است!
به طور مثال کافی است برخی از همین احادیث را حتی در یک نگاه اجمالی به چالش کشید تا براحتی متوجه این امر شد که دین اسلام بسیار فراتر از آنچه که در تصور می گنجد در مقابله با زنان قرار دارد و حکومت ایران
با دامن زدن به این مسیله در ایجاد نفاق، میان مردان و زنان سهم عظیمی را دارا می باشد. در یکی از احادیثی که پیش تر ذکر شد، زنان را به صبر و مدارا کردن در برابر بداخلاقی و عصبانیت شوهر سوق می دهند و پاداش
آن را محشور شدن در قیامت با دختر پیامبر ذکر می کنند. پر واضح است که بیان این مهملات یک تضاد بزرگ با عقلانیت بشرو انسان متمدن در عصر کنونی ست، حالا به چه دلیل یک زن، باید متحمل بداخلاقی همسر خویش
شود تا بهای محشور شدن با دختر پیامبر را پرداخته باشد؟! از جهتی دیگر ،دیدگاه های مختلف روانشناسی بر  این مورد تاکید دارند که عدم کنترل خشم و عصبانیت در افراد ممکن است منجر به مشکلات جبران ناپذیری
در زندگی انسان شود، به عنوان مثال اگر ریشه های عصبانی بودن و بدخلقی فرد(مرد)مورد بررسی قرار نگیرد و  راهکارهایی برای درمان این مشکل به وی ارایه نشود بدون شک اولین نفری که ممکن است در معرض انواع
آسیب های ناشی از عصبانی بودن قرار بگیرد همسر آن فرد است، کتک زدن، فحاشی،خشم تهاجمی و فراگیر و  اضطراب، از جمله عوارضی هستند که  در این زمینه می توان به آن اشاره کرد که می توانند از سوی شوهر گریبان گیر زن شوند و امنیت روح و جان او را متزلزل کنند و به خطر بیندازند. این در صورتی ست که هم دین اسلام زن را  تشویق به صبر و مدارا در برابر همسر عصبی خویش می کند و هم حکومت ایران با قوانین نشات گرفته از اسلام، هر گونه حمایت قانونی را از زن سلب می کند و در این زمینه جای هیچگونه اعتراضی را برای وی نمی گذارد. و دریغ آنکه حتی خانواده هایی که پای بند و مقید به مذهب و دین اسلام هستند نیز ، اگر شاهد
چنین مواردی باشند آن زن را به سکوت اختیار کردن و تبعیت از فرامین الهی سوق میدهند و وعده های بهشتی را  با وقاحت تمام به زنی که به ستوه آمده است، یادآور می شوند.
عادل لفطه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *