نگاهی به ادیان (قسمت اول )

 

دین چیست؟
یکی از موضوعات بسیار جالب و عجیب از نظر جامعه شناسان و روانشناسان ،پدیده ای است بنام دین که اجتماعات انسانهارا دربر گرفته است ودر قرن نوذدهم و بیستم این پدیده مورد پژوهش وبررسی علمی قرار گرفته و گسترش یافته است و دانشمندان رشته های گونا گون نتیجه تحقیقات و مطالعات خود را د رقالب مقاله و کتاب انتشار داده اند و در همین زمانها بود که رشته های “دین شناسی علمی” و” دین شناسی تطبیقی” یا مقایسه ای بوجود امد .
جامعه شناسان این موضوع “دین ومذهب” را مورد بررسی علمی و انتقادی قرار داده واز انجا که این موضوع در مورد مردم عام و جامعه میباشد رشته” مردم شناسی”نیز بوجود امد که اندیشه ها و دگرگونیهای فرهنگی انسان را ازدورانهای پیش از تاریخ تا انسانهای امروزی ،مورد پژوهش و مطالعه قرار میدهد دانشهای دیگری که به بررسی در مورد دین سخت علاقه مند است روانشناسی میباشد. روانشناسی به بررسی های مربوط به اندیشه ها و ایین ها ی دینی و مذهبی که دارای اهمیت ویژه ای میباشند مشغول است .در دنیا ی امروز ما ودر بیشتر کشورها و جوامع جهان بجز کشورهای کمونیستی و سوسیالیستی دین و مذهب یکی از نیرومند ترین و نمایان ترین پدیده اجتماعی و سیاسی بشما ر میرود .
با وجود این که در چند قرن اخیر علم و دانش گامهای غول اسای برداشته و پیشرفتهای چشم گیر ی انجام گرفته است واشتباه بودن بسیاری از اندیشهای دینی را اثبات نموده است ولی هنوز هم در بسیاری از جامعه ها ی جهان حتی در کشوررهای پیشرفته صنعتی هواداران دین و مذهب بسیار نیرومند هستند و رهبران مذهبها در این کشورها دارای قدرت فراوانی میباشند .
تعریف واژه دین و این که بگوییم دین چیست، بسیار دشوار است دلیل ان این است که دینهای بسیارزیادی با تفاوتهای ژرف و گسترده در اندیشه و باورها وجود دارد که این تعریف “پدیده دین” را دشوا رمینماید .بسیار از فیلسوفان و پژوهشگران که تمایلی به پدیده دین و گرایش مذهبی داشته اند دین را پدیدهای اسمانی تعریف نموده اند که از جانب خالقی و وحی والهامی به سوی بشر فرستاده شده است .این تعریف ،علمی نیست و نارسای ان وقتی اشکار میشود که بسیار ی از دینها ی بزرگ و جهانگیر، خود را پدیده اسمانی نمیدانند و بوجود خالق و خدای اعتقادندارند .
برا ی نمونه دینهای بزرگی چون “بوداگرایی “هندو گرایی” و” کنفسیوس گرایی” خود بتنهای دینهای را شامل میشوند که بسیارپیروان فراوان و عظیمی دارند این دینها خود را زمینی میدانند و در این دینها نامی از خدا و نشانی از او نیست و گفتگوی از وحی و الهامی در میان نمیباشد.
دشواری دیگر که نمیتوان دین را تعریف نمود این است که دانشمندان رشته های گوناگون دین شناسی و مردم شناسی .روانشناسی و جامعه شناسی دین را از دیدگاه شخصی و فرد ی تعریف میکنند برای نمونه الاهیون “تئولوژیست ها” دین را علوم الهی مینامند که از سوی افریننده جهان به پیامبران الهام گردیده است در حالی که برخی از دانشمندان و فیلسوفان ماده گرا، دین را مجموعه ای از اندیشه های خرافی و نظریهای بی اساس دانسته وبرخی از جامعه شناسان دین را “جلوه بزرگ ارزشهای انسانی “اعلام نموده اند و در برابر انها “زیگموند فروید روان کاو بزرگ اتریشی میگوید “دین نوعی بیماری میباشدکه در سطح جهانی بوجود امده است .رهبران و پیروان سه دین “تک خدایی”یهودیت .مسیحیت .اسلام، پدیده دین را بزرگترین عامل پیشرفت نوع بشر میخوانند و در برابر ان فیلسوفانی هم هستند که ان را “ترمز تمدن “ویا چون مارکس که میگوید “دین تریاک توده ها وجامعه است. دین را عامل باز دارنده بشر به سوی پیشرفت و ترقی مادی میدانند .
براستی عامل این همه اختلاف نظر و تفرقه کیست ؟وچرا انسانهای روی زمین نتوانسته اند و نمیتوانند به یک باور و اعتقادی دست یابند؟ و بر روی این کره خاکی که خانه تمامی نوع بشر میباشد با صلح و صفا و ارامش زندگی کنند و به یکدیگر زیانی وارد نکنند ؟وچرا نمیتوانند از تمامی این مواهب و نعمتهای موجود بطور یکسان بهرمند گردند ؟فکر میکنید باعث و عامل این همه اختلاف در باورهای انسانها کیست ؟و چه کسی از این وضع اشفته سود میبرد ؟

جمع آوری شده توسط Daniel Nilsson

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *