15/11/2024

حمله اسلامیها به ایران

0

– انگیزه اصلی اسلامیها در حمله به ایران چه بوده است؟

کسب غنایم (غنیمت های جنگی) انگیزه اصلی اعراب مسلمان در جنگ ها بوده است.انگیزه اصلی اعراب در حمله به ایران گسترش دین مبین اسلام نبوده بلکه در واقع در نظراعراب مسلمان و اشراف عربستان جنگهای دایمی و کسب غنایم و تصرف اراضی وبدست آوردن اسیران برده از کشورهای همسایه از جمله ایران از فعالیت های تولیدی بشمار می رفته است.برای اثبات این مطلب به چند رویداد تاریخی اشاره می کنیم:

 

یکی از علل عمده شکست اعراب مسلمان در جنگ احد (سال 4 هجری) در واقع این بود که نگهبانان و پاسداران (اعراب مسلمان) ارتفاعات به طمع غنایم سنگر های خود را ترک کرده و به جمع آوری غنایم مشغول شدند. (تاریخ طبری . جلد3 .صفحه 975-976-990-994)

در جنگ “جبل الرمات” نیز بر خلاف دستور محمد لشکریان اعراب مسلمان برای کسب غنایم از جای خویش حرکت کردند و باعث شکست اعراب مسلمان گردیدند. اهمیت کسب غنایم در جنگ اعراب تا به انجا بود که در بعضی از جنگ ها مانند جنگ حنین لشکریان اعراب مسلمان بدون هیچ احترام و ملاحظه ای در برابر محمد می ایستادند و برای چگونگی تقسیم غنایم جنگی با محمد مجادله می کردند. (تاریخ طبری . جلد 3 . صفحه 1214-1216)

 

 

– اسلامیها در چه سالی به ایران حمله کردند؟

در سال 18 هجری اعراب مسلمان به ایران حمله کردند.

 

– آیا در جنگ های جلولا و نهاوند سپاه ایران در مقابل حمله اعراب مسلمان به ایران مقاومت کردند؟

سپاه ایران در جنگ جلولا از خود مقاومت درخشانی در مقابل حمله اعراب نشان دادند.اعراب مسلمان در جنگ جلولاء به سفاکی و خشونت بسیاری دست زدند،انچنانکه تمام مورخین از آن به نام واقعه هولناک جلولا یاد کرده اند.

 

در جنگ جلولاء صد هزار تن از سپاه ایران کشته شدند و مدت ها اجساد آنها به روی زمین باقی مانده بود و تعداد فراوانی از زنان و کودکان ایران به اسارت رفتند.این جنگ به ان جهت جلولا (پوشانیده) نام گرفت که از بس کشته دشت و صحرا را پوشانیده بود که نمودار عظمت و جلال جنگ جلولاء بود. (تاریخ طبری. جلد 5. صفحه1829)

سپاه ایران در جنگ نهاوند نیز مقاومت بسیاردرخشانی در مقابل حمله اعراب مسلمان نشان دادند.اعراب مسلمان نیز در جنگ نهاوند خشونت بسیار از خود نشان دادند بطوریکه “عروه بن زید”(شاعر عرب) از جنگ نهاوند نیز به عنوان “پیکار هولناک” نام می برد. (اخبار الطوال .صفحه 151-152)

 

لشگرایران که گویند 400 هزار نفر بودند در انجا بودند و به شکیبایی و پایداری سوگند یادکرده بودند و اعراب مسلمان از لشگرایران آنقدر کشتند که خدا داند و از اموال و غنیمت ها چندان نصیب اعراب مسلمان گردید که در هیچ کتابی اندازه آن ذکر نشده است. (آفرینش و تاریخ .جلد . 5. صفحه 192)

 

فرمان تجاوز به زنان شوهردار

و نکاح زنان شوهر دار بر شما حرام است مگر آنان که (در جنگ ها با کفار و با حکم الله) متصرف شده اید، بر شماست که پیرو کتاب الله باشید …. (قرآن . سوره نساء . آیه 24)

 

 

– آیا پس از تسلط اعراب مسلمان بر ایران، مردم ایران دست از مقاومت در برابر دین اسلام و اعراب مسلمان بر داشتند؟

خیر . در طول سالهای اشغال اعراب مسلمان ، مردم ایران همچنان بر علیه حکومت های دست نشانده اسلامی به مبارزه پرداختند که به موارد ذیل می توان اشاره کرد:

 

پس از فتح استخر (سالهای 28-30 هجری) توسط اعراب ، مردم استخر در ایران سر به شورش برداشتند و حاکم عرب آنجا را کشتند.اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم استخر را به محاصره در اورند.مقاومت و پایداری مردم ایران در برابر اعراب مسلمان آنچنان بود که فاتح استخر (عبدالله بن عامر) را به سختی نگران و خشمگین کرد بطوریکه سوگند خورد که چندان از مردم استخر در ایران بکشد که خون براند. پس خون همگان مباح گردانید و چندان کشتند خون نمی رفت تا آب گرم به خون ریختند پس برفت و عده کشته شدگان ایران که نام بردار بودند “چهل هزار کشته ” بودند بیرون از مجهولان . (فارسنامه ابن بلخی. صفحه 135) (کامل . جلد3. صفحه 163)

 

استخر:

در زمان علی نیز مردم استخر درایران باردیگر به علیه اعراب مسلمان سر به شورش گذاشتند و این بار” عبدالله ابن عباس” به فرمان علی شورش توده های مردم استخر در ایران را به خون فرو نشاند. (فارسنامه.صفحه 136)

 

فارس و کرمان :

در این هنگام مردم فارس و کرمان نیز در ایران بر علیه اعراب مسلمان قیام کردند و عمال علی را از شهر بیرون کردند.

 

علی برای خاموش کردن شورش مردم فارس و کرمان در ایران ” زیاد بن ابیه” را به سوی فارس و کرمان فرستاد. ( جهت آشنایی با جنایات این سردار معروف ” زیاد بن ابیه” به کتاب مروج الذهب. جلد2. صفحه 29 مراجعه فرمایید)

ری :

در حمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه ” مغیره ” در این جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگیدند و پایمردی کردند و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود. (تاریخ طبری. جلد 5. صفحه ۱۹۷۵)

مردم شهر ” ری ” در ایران بارها به علیه اعراب مسلمان شورش کردند. عمر و عثمان مجبور شدند چندین بار به ” ری ” در ایران لشکر کشی کرده و شورش مردم شهر ری در ایران را سرکوب کنند. (فتوح البلدان.صفحه 149)

 

در زمان علی هم مردم ” ری ” در ایران سر به طغیان بر علیه اعراب مسلمان گذاشته و از پرداخت خراج به والیان اعراب خودداری کردند بطوریکه در خراج آن دیار کسری پدید آمد. علی ” ابو موسی ” را با لشکری فراوان به سرکوب شورش مردم ” ری ” در ایران فرستاد. (فتوح البلدان.صفحه 150)

 

شاپور :

در حمله به ” شاپور” نیز مردم پایداری و مقاومت بسیار کردند بگونه ای که عبیدا ( سردار عرب ) بسختی مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او، مردم شاپور را قتل عام کنند؛ سپاهیان عرب نیز چنان کردند و بسیاری از مردم شهر را بکشتند. (کتاب فارسنامه ابن بلخی؛ صفحه 116 ) ( تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه 2011)

 

شوشتر :

در شوشتر، مردم وقتی از تهاجم قریب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهای سه پهلوی آهنین بسیار ساختند و در صحرا پاشیدند. چون قشون اسلام به آن حوالی رسیدند ؛ خارها به دست و پای ایشان بنشست ؛ و مدتی در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آنانی را که از پذیرفتن اسلام خود داری کرده بودند گردن زدند. ( الفتوح .صفحه ۲۲۳ ) ( تذکره شوشتر. صفحه۱۶ )

 

چالوس :

در چالوس رویان؛ عبدالله ابن حازم مامور خلیفه ی اسلام به بهانه (دادرسی ) و رسیدگی به شکایات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و سپس مردم را یک یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند … و دیه ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور می بردند. ( تاریخ طبرستان . صفحه ۱۸۳ ) ( تاریخ رویان . صفحه ۶۹ )

 

“آذربایجان”:

زمان عمر مردم آذربایجان در ایران چندین بار سر به شورش برعلیه اعراب مسلمان گذاشتند و با سپاهیان اعراب بسختی جنگیدند. در زمان عثمان هم شورش های متعددی بر علیه اعراب در آذربایجان ایران روی داد. (فتوح البلدان . صفحه 165-166-326)

 

“خراسان”:

مردم خراسان در ایران که قبول اسلام کرده بودند پس از چندی مرتد شدند و در زمان عثمان سربه شورش بر علیه اعراب مسلمان گذاشتند.

بفرمان خلیفه “عبدالله بن عامر” و “سعید بن عاص” به سوی خراسان در ایران تاختند تا بار دوم “گرگان” و “طبرستان” و ” تمیشه” را فتح نمایند. (مجمل التواریخ و القصص . صفحه 283)

 

سیستان :

مردم سیستان در ایران نیز سربه شورش برعلیه اعراب گذاشتند و حاکم اعراب آنجا را از شهر بیرون کردند. (فتوح البلدان. صفحه272)

 

در حمله به سیستان مردم ایران مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه ” ربیع ابن زیاد ” برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند و “ربیع ابن زیاد” بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز. ( تاریخ سیستان. صفحه ۳۷ ، ۸۰ ) ( تاریخ کامل جلد1 . صفحه ۳۰۷)

 

فارس :

در سال 28 هجری مردم فارس در ایران علیه “عبیدالله بن معمر” سر به طغیان گذاشته و او را کشتند و اعراب مسلمان را شکست دادند. مردم دارابگر در ایران نیز بر علیه اعراب مسلمان سر به طغیان گذاشتند. (کامل.جلد3 .صفحه 163)

 

 

طبرستان :

مردم طبرستان در ایران سالهای طولانی در برابر اعراب مقاومت کردند.در زمان عثمان اعراب برای فتح طبرستان کوشیدند و “سعید ابن عاص” بجنگ مردم طبرستان درایران رفت. می گویند که امام حسن و امام حسین نیز در این جنگ همراه “سعید بن عاص” و لشگراعراب بودند. (فتوح البلدان.صفحه 182)

 

“گرگان”:

مردم   گرگان با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند، اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: « من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. ( تاریخ طبری . جلد پنجم . صفحه ۲۱۱۶ ) ( تاریخ کامل . جلد سوم . صفحه ۱۷۸ )

مردم گرگان در ایران، در زمان “سلیمان بن عبدالملک اموی” سر به طغیان بر علیه اعراب مسلمان برداشتند و عامل خلیفه را کشتند.

 

“یزید بن مهلب” برای سرکوبی مردم به سوی گرگان در ایران شتافت.” یزیدبن مهلب ” در گرگان سوگند خورد که با خون عجم آسیاب بگرداند و گندم آرد کرده و بخورد. (فتوح البلدان . صفحه 187-188)

 

 

 

رامهرمز :

رامهرمز نیز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و فاتحان عرب؛ بسیاری از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند و مال و متاع هنگفتی بچنگ آوردند. (کتاب الفتوح؛ صفحه 215)

 

” الیس ” در عراق :

در حمله به الیس جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گردید در گرفت. در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان خالد ابن ولید نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسیان مغلوب شدند. بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند می آوردند و در رود گردن می زدند » مغیره گوید که « بر رود آسیاب ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند آرد کردند کشتگان ( پارسیان ) در الیس هفتاد هزار تن بود. ( تاریخ طبری . جلد 4. صفحه ۱۴۹۱)

 

گیلان و دیلمستان :

این قسمت از ایران در حدود 250 سال در برابر هجوم و نفوذ اعراب مسلمان مقاومت کردند بطوریکه اعراب مسلمان این نواحی را” ثغر” می خواندند که یعنی: مرزی که ولایات اهل کفر را از مسلمانان جدا می سازد.

 

جمع آوری شده توسط Daniel Nilsson

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *