گیجمان کردی سَردار
رضا سرلک – 4 ژانویه 2020
دیدی آقای قاسم سلیمانی؟
دیدی آخرش چه شد! یک موشک و تمام.
احتمالن عده ای حالا ناراحتِ از دست دادنت هستند! از امروز سیل پیام های تسلیت برایت سرازیر میشود و در همه آنها صحبت از انتقام خونِ توست! همان اول صبحی رهبر مسلمینِ جهان، ولی امرت را میگویم، سه روز عزای عمومی اعلام کرد! سه روز کم نیست البته. سه روز همه جا تعطیل است. مثلن اداره جات دولتی تعطیل هستند و از لذت خدمت رسانی به مردم محروم میشوند. بانک ها هم! بازار هم! این ها البته برای آن اقتصاد پویا چیزی نیست، کک آن اقتصاد هم نمیگزد! جالب تر آنکه خبر رسیده شیرینی فروشی ها هم مجبور شده اند ببندند! البته پخت و پخش حلوا کماکان در سطح مطلوب دموکراسی قرار دارد! این تعطیلی البته باعث میشود هوای تهران کمی پاک شود و ریه های مردم کمی نفس بکشد. بله ریه های مردم! اشتباه نکن! مردم عراق و لبنان و یمن نه! ریه های مردمِ تهران و کلانشهرها. اما خب ترافیک و حوادث جاده های تهران به شمال را چه کنیم، مخصوصن جاده چالوس اش را. راستی از قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء و آزادراه تهران-شمال چه خبر؟ از پیشرفت فیزیکی اش؟ چاه نفتی بود برای خودش، هست البته!
عجب زمانه ای شده راستی سردار، دیدی؟ هنوز تکه هایت تمام و کمال پیدا نشده جانشین پیدا کردی؛ اسماعیل قاآنی. آمده تا ادامه دهنده راهت باشد. حتمن میپرسی کدام راه؟ راه که زیاد داشتی، کدام را بگویم؟ سازندگی ات که سرآمد بود در عراق و لبنان و یمن و سوریه، حیف شد! مستشاری ات هم! این ها تازه بخشی از نقش های خارجی ات بود. نقش های داخلی ات کم از خارجی ات نداشت. مشاور ولی امرت بودی و مثل نقل و نبات دستور سرکوب اشرار و خس و خاشاک صادر میکردی. به قول خارجی ها “مثل یک تِکه کیک”، کیک زرد نه ها! کیک شکلاتی مثلن یا وانیلی. آن کیک زرد شما را سیر میکرد، مردم را ولی گشنه تر! انگار تشنه باشی و آب دریا بنوشی… چه کوفتی! البته که گشنگی مردم از خوردن آن کیک زردِ زوری نبود، از اثرات تحریم “شیطان بزرگ” بود. آن راه هم گفتی پیروزی است که! مانده ام گشنگی مردم را به فال نیکِ آن پیروزی بگیرم یا چه؟ گیجمان کردی سردار!
از داخلی ات راستی چند اسم یادم هست که نقشت را پررنگ و برجسته کرده. نام میبرم، امیدوارم دل آزرده ات نکنم، گرچه وقتی که بودی دلت نلرزید، حالا که نیستی چرا باید آزرده شود؟
“محسن روح الامینی، محمد کامرانی، امیر جوادی فر، رامین قهرمانی، احمد نجاتی کارگر، احمد نعیم آبادی، محرم چگینی، کیانوش آسا، حسین اخترزند، علیرضا افتخاری، ناصر امیرنژاد، محمود رئیسی نجفی، فهیمه سلحشور، داوود صدری، حسین طهماسبی، مهدی کرمی، حسام حنیفه، علی حسن پور، فاطمه رجب پور، سرور برومند، علیرضا صبوری میاندهی، رامین رمضانی، مهدی ستارنسب، امیرحسین طوفان پور، ندا آقاسلطان، حمید حسین بیگ عراقی، ابوالفضل عبداللهی، محسن حدادی، فاطمه سمسارپور، اشکان سهرابی، رضا طباطبایی، سالار طهماسبی، بهزاد مهاجر، مسعود هاشم زاده، ایمان هاشمی، میلاد یزدان پناه، کاوه سبزعلی پور، سعید عباسی فر گلچی، محمد حسین فیض، علی فتحعلیان، مسعود خسروی، عباس دیسناد، شهرام فرج زاده، علی موسوی حبیبی، شبنم سهرابی، شاهرخ رحمانی، مهدی فرهای راد، مصطفی کریم بیگی، محمد علی راسخی نیا، جهانبخت پازوکی، امیر ارشد تاجمیر، صانع ژاله، محمد مختاری، امیرحسین تهرانچی، حامد نورمحمدی، بهنود رمضانی، میثم عبادی، سهراب اعرابی، لطف علی یوسفیان، شلیر خضری، مصطفی غنیان، محمد نیکزادی، محمدحسین برزگر، پریسا کلی، علی شاهدی، وحیدرضا طباطبایی، یعقوب بروایه، جعفر بروایه، حسین اکبری، محمدجواد پرنداخ، حمید مداح شورچه، آرمان استخری پور، رامین پوراندرجانی، بهارسادات سندخواه، امین ذاکر، مبینا احترامی… پویا بختیاری ها و نیکتا اسفندانی ها.”
به تعداد نی هایِ تمامِ نیزارهای ماهشهر نام به جا مانده، که “پسران و دختران کسی بودند”. برای تمام این نام ها تنها یک روز و جمعن سالها عزای عمومی باید اعلام میشد. اما تو ۱ نفر و جایگاهت کجا و آن مردم و آن ۱۵۰۰ نفر کجا! آن همه ریاضی خواندیم که اینجا ۱ از ۱۵۰۰ بزرگتر باشد! گیجمان کردی سردار!
راستی سردار دلیل مرگ تو همان موشک بود یا “برخورد جسم سخت به سر”؟ آیا تکه های بدنت را در ازای دریافت پولِ موشک یا “جسم سخت” تحویل ولی امرت میدهند؟ “شبانه” دفنت میکنند یا … آیا ترامپ و CIA، پدر و مادرت را برای برگزاری مراسم چهلمت بازداشت میکنند مثلن؟ این اعمال خوب که نیست ولی ضرب المثلی هست که میگوید “خود کرده را تدبیر نیست”.
چه داخل و خارجی داشتی سردار!
به امید همراهی ولی امرت و برادان سبزپوشت با تو
باقی بقایت!