من بسیار خوشحالم وافتخارمی کنم که درسویدن، کشوریکه ازخود میدانم زندگی می کنم،جایی که من با شرایط قانون  قوانین که قادر به زندگی درآن میباشم.با آزادی؛ انتخاب تغییرو ترک خدا دین؛ عقاید خودم سازگار شده ام. درکشورم افغانستان زادگاه ام هرات وچندین شهردیگر مردم اجازه تغییر؛ یا ترک دین خود را ندارند. وباید پایند احکام دینی خود باشند درغیراینصورت در مرض خطرات چون مجازات؛ تبعیض، آزار؛ اذیت، تهدید، سنگسار،خشونت؛ واعدام؛ قرار

می گیرند. من معتقدم که باید همه انسان ها آزادی کامل و حق انتخاب داشته باشند که عقاید مذهبی یا غیر مذهبی خود را به تنهایی؛ یا دراجتماع با دیگران، به صورت عمومی یا خصوصی انجام بدهند. در بسیاری از کشورها مذهبی یا اسلامی ازجمله افغانستان، ایران؛ والدین حق انتخاب کامل دارند. که فرزندان خود را دراعتقادات مذهبی خود پرورش اخلاقی دهند. این درحالی است که معمولا بیشتر کودکان تحت فشارها سخت استرس تشریفات مذهبی قرار میگیرند و اغلب درمرض آسیب ها جسمی و روحی هستند.آزادی انتخاب؛ درصورتی ممکن است اتفاق بیفتد که خدا؛ دین؛مذهب ادیان؛ وعقاید به سلامت جسمی؛ روانی؛ روحی؛ کودک آسیب نرساند یا رشد نکند. اما متاسفانه ادیان مذاهب مختلف

به خصوص اسلام به اعتقاد من چنین می کند. مثلاً ختنه کردن پسران و دختران؛ ازدواج ها زیرسن کودکان؛ من همچنین معتقدم که فرد باید حق رد جنگ جهاد وسلاح؛ ازدواج اجباری، حجاب اجباری،حق انتخاب همسر؛ حق سقط جنین؛ پیشگیری ازبارداری؛ و پایان زندگی؛ اتانازی فعال را داشته باشد.

 

چگونه ثابت می کنید که در آزادی مذهبی زندگی می کنید؟

اینکه هرکس دین خود تغییر داده.یا آن را ترک کرده است. یا یک عقیده واقعی وغیر مذهبی شخصی دارد.آزاد میباشد وحق انتخاب دارد. همچنان من به این نتیجه رسیدم. که هیچ دینی ومذهبی برای من مناسب نیست. اعتقاد من اینست که هیچ خدا مذهب ودینی وجود ندارد. ومن افتخار می کنم که جرات داشتم خودم را از قیدوبند ادیان و خدایان نجات بدهم  اکنون من آزادم برای خودم زندگی کنم و برنامه زندگی خودم را داشته باشم واز ذهن وقلب خودم پیروی می کنم.

 

چگونه میتوان به اداره مهاجرت سویدن فهماند؟

که بازگشت من بعنوان یک ملحد عواقب خیلی خطرناکی برای من به دنبال خواهد داشت. زیرا زندگی بدون خدا مذهب درافغانستان کشوریکه صدرصد مذهبی میباشد غیرممکن است.همچنان مقامات؛ فامیل دوستان وسایرافراد درافغانستان هستند. درمورد خداناباوری من آگاه شدند. من مقاله ای دروب سایت خبری درافغانستان منتشر کردم به صراحت گفتم که خداناباور میباشم. درافغانستان طبق ماده ۳۱ و ۳۲ قانون جزا کیفری فرد بی دین سنگسار میشود وپولیس حق دارد او را گرفتار کند. من همچنان به عنوان یک خداناباور افکارو احساسات خودم را درسویدن و درهمه جای جهان فعالانه نشان داده و می دهم. البته ترس از آزارواذیت وجود دارد. اما من می دانم که هیچ خدای؛ مذهب دین؛ وآیین خیالی نمی تواند به من کمک کند تا از دشمن زنده بمانم

در مصاحبه خود به شخصی که هرگز با من ملاقات نکرده ثابت خواهم کرد که عقاید، تفکر شخصی و احساسات من واقعی ومبتنی براعتقادات واقعی شخصی و مذهبی من است. این برای من غیرانسانی و تحقیرآمیز است. بزرگترین مشکلات استرس روحی من بیرون کشیدن افکار واحساسات هنگام صحبت است. من از PTSD رنج می برم ، به راحتی دچار استرس؛اضطراب؛ افسردگی می شوم. که این باعث می شود که احساساتم را به زبان بیاورم ، جزئیات را بگویم ، افکار مفصل را بیان کنم و بیان احساسات را به موقعیت ها و وقایع زندگی مرتبط کنم. چگونه آن را انجام دهید؟ من معتقدم که ادیان برای کنترل مردم و کسب قدرت و پول به وجود آمدند و مورد استفاده قرار می گیرند. برای من خدا شخصی است که وجود ندارد مانند بسیاری از مردم به بابا نوئل اعتقاد دارند یک چیزی خیالی است

اینکه من این را اکنون مطرح کردم به این دلیل است که شما در افغانستان یا مسلمان هستید یا اینکه مرده اید. وقتی به اروپا و سویدن آمدم و در مورد سایر ادیان و الحاد شناختی کسب کردم ، ابتدا احساس نفرت نسبت به این افراد داشتم اما وقتی اطلاعات بیشتری کسب کردم متوجه شدم که این دقیقاً همان چیزی است که برای زندگی خودم میخواهم  زندگی مطابق با افکا، احساسات وارزش های خودم

وقتی به کشوری جدید می آیید ، که زبان یا نحوه سازگاری با جامعه را نمی فهمید ، در وضعیت بسیار آسیب پذیر قرار دارید. بنشینید برای من یک وکیل دادگستری از اداره مهاجرت داده شد. که پس از چند ماه از این کار منصرف شد بعدا برایم یک وکیل جدید دیگر داده شد تنها کاری که می توانستم انجام بدهم گوش دادن به توصیه های آنها بود. البته ، من فکر می کردم آنها تمام تلاش خود را برای ماندن من در سویدن انجام می دهند. وقتی به او گفتم كه من هیچ اعتقادی به خدا ندارم ، ساكت ام کرد. من به این وکلا اعتماد کردم! من در مورد بی خدایی سکوت کرد و فکر کردم چون این آزادی مذهب در سویدن است ، هیچ کس اهمیتی نمی دهد که من چه نوع ایمانی دارم. اما آه آنوقت خیلی اشتباه کردم اگر می دانستم آنچه را امروز می دانم ، خیلی زودتر برای خودم می ایستادم ، اگر مشاور ، دارو و شریک زندگی فعلی ام نبود ، من احتمالاً هنوز یک روح گمشده بودم!

هیچ شخصی مدیر بزرگ یا ریسی  وجود ندارد که بتواند اعتبار من در مورد خداناباوری را زیر سوال ببرد ،

من می توانم زندگی خود را بر این اساس که 100٪ آتئیست هستم بگذارم

 

غوث الدین حیدرزاده

Ghaosuddin Haidarzada

5/1-21

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *