روزه از کجا آمده است؟
امین قضایی :
چرا مسلمانان روزه می گیرند؟ این کار بی فایده و البته مضر برای سلامت و روان انسان از کجا آمده است؟ اقتباس اسلام از یهودیت خود را نشان نمی دهد. در این اقتباس شک و ، هیچ کجا مانند آیین روزه داری شبهه ای نیست، تنها مسئله این است که آیا این اقتباس، در همان زمان محمد رخ داده است یا اینکه اقتباسی است متاخر که می توان انعکاس آن را در روایات و احادیث دید. اسلام روزه داری را از یهودیت اقتباس کرده است. یهودیان نیز به نوبه خود براساس تفاسیر متاخر از متن عهد عتیق، به تدریج آیین روزه داری را رسمیت بخشیدند و بر تعداد روزهایی که به روز گرفتن توصیه می شود افزوده اند. اینکه روزه داری اصولا از کجا می آید، در اصل تفسیر متاخر شریعت یهود از متن تورات حاصل شده راز و نیاز و یا کار مهمی مانند ، است. در عهد عتیق، بارها اشاره شده است که وقتی فردی مشغول عزاداری آماده شدن برای دریافت وحی است، روزه می گیرد. اولین نمونه آن در سفر خروج است: موسی چهل شبانه روز بر بالای کوه در حضور خداوند بود و در آن مدت نه چیزی خود و نه آشامید . )28 :34(خروج :
ẓ در اینجا اصلا به روزه داری (کلمه عبری که کلمه عربی صیام هم از آن گرفته شده است) به aum صورت صریح اشاره ای نمی شود. صرفا نشان دهنده این است که موسی در کوه تنها بوده است و برای اینکه نشان داده شود وی مشغول امر بسیار مهمی است، اشاره میشود که وی خوردن و نوشیدن را هم حتی ترک کرده بود. وقتی در عهد عتیق جلوتر می آییم، در کتاب داوران دوباره نشانه ای از روزه داری می یابیم:
آنگاه تمامی مردم اسراییل (بعد از شکست در یک جنگ) به بیت ئیل رفتند و تا غروب آفتاب در حضور خداوند گریستند و روزه گرفتند و قربانی های سوختنی و سلامتی به حضور خداوند تقدیم کردند. )26 :20(داوران اینجا هم اگرچه مستقیما به روزه داری اشاره شده ولی مشخصا دلیل آن حادثه خاصی مانند شکست در جنگ است. یهودیان بعد از شکست در جنگ، آنچنان به دعا و التماس به خدا مشغول بودند که خوردن و نوشیدن را هم ترک کرده بودند. نمونه بعدی و مشهورتر آن روزه داری داوود است. در کتاب دوم سموئیل می خوانیم: داود به خدا التماس کرد که بچه را زنده نگاه دارد . به این منظور روزه گرفت و به اتاق خود رفته و تمام )16 :12 شب روی زمین دراز کشید. (دوم سموئیل بار دیگر روزه داری داوود هم به خاطر غصه و دعای وی برای زنده نگاه داشتن کودکش هست. مسلما نویسنده برای اینکه نشان دهد داوود تا چه حد غصه دار بوده است اشاره می کند که وی از خوردن و نوشیدن نیز بازمانده بود. در همه این موارد، روزه داری یک تصمیم شخصی است و نه یک دستور الهی . تنها مورد استثنا را در کتاب لاویان می یابیم: این قوانین را همیشه باید اجرا کنید: در روز دهم ماه هفتم، نباید کار کنید. بلکه آن روز را در روزه « بگذرانید… چون در آن روز مراسم کفاره برای آمرزش گناهان انجام خواهد شد تا قوم در نظر خداوند )29 :16 (لاویان »طاهر باشند. به همین خاطر، تنها روزی که یهودیان موظف به روزه داری هستند همین روز دهم ماه تیشری (ماه یهودیان) است. بعداها روزه گرفتن در ایام دیگری که به حوادث متعدد در تورات مربوط می شوند توصیه شده است. اما در همین جا هم باز دلیل روزه داری مشخص است. این روز، روز کفاره است (به خاطر گناهان پسران هارون) و فرد باید دست از زندگی معمولی از جمله خوردن و نوشیدن بردارد و تاوان گناهش را با دعا و ندبه بدهد. در متن تورات، روزه گرفتن (نخوردن و نیاشامیدن) صرفا اشاره ای است به اینکه فرد به شدت مشغول دعا و ندبه است به طوری که دست از خوردن و آشامیدن برداشته است. در واقع، این کمی شبیه اعتصاب
غذاست: فرد زندگی معمول را کنار گذاشته و حتی از خوردن و آشامیدن دست برمی دارد و آنقدر دعا می کند تا دعایش اجابت شود. همین اتفاق در مورد داوود افتاد: در داستان داوود و عزاداری برای بچه اش می خوانیم: درباریان از او خواهش کردند تا از زمین بلند شود و با آنها غذا بخورد، اما قبول نکرد. تا اینکه روز هفتم « بچه مرد. درباریان می ترسیدند این خبر را به او بدهند. آنها می گفتند: وقتی ان بچه هنوز زنده بود داوود از شدت ناراحتی با ما حرف نمی زد. حال اگر به او خبر بدهیم که بچه مرده است، معلوم نیست چه بلایی سر خود بیاورد.ولی وقتی داوود دید آنها در گوشی با هم حرف می زنند فهمید چه شده است و پرسید: ایا بچه مرده است؟ گفتند: بلی. انگاه داوود از زمین بلند شد، شستشو نمود. سرش را شانه کرد. لباسهایش را عوض کرد و به خیمه عبادت رفت و خداوند را پرستش کرد. سپس به کاخش برگشت و خوراک خورد. درباریان تعجب کردند و به او گفتند: ما از رفتار تو سر در نمی اوریم. وقتی بچه هنوز زنده بود، گریه می کرد و غذا نمی خورد. اما حال که بچه مرده است، دست از گریه برداشته و غذا می خوری!. داوود جواب داد: وقتی بچه زنده بود، روزه گرفتم و گریستم. چون فکر می کردم شاید خداوند » به من رحم کند و بچه را زنده نگاه دارد. اما حا که بچه مرده است، دیگر چرا روزه بگیرم؟ می بینیم که دلیل داوود برای روزه داری اتفاقا بسیار منطقی است! روزه داری که در روایت تورات صرفا شرایط خاص برای گرفتن اجابت و یا وحی از جانب خداست. اما این رفتار بعدا ، نشانه ای از عزاداری توسط شریعت یهود به یک آیین و دستور الهی تبدیل می شود. دلیل واقعی روزه گرفتن، در ابتدا بسیار ساده بوده است. فرد برای گرفتن اجابت دعایش، انجام کارهای روزمره از جمله خوردن و نوشیدن و ..را کنار می گذارد و آنقدر دعا می کند تا دعایش اجابت شود، گناهش بخشیده شود یا اینکه مانند مورد داوود، دیگر دلیلی برای دعا کردن وجود نداشته باشد! اما مذهب یهود، این رفتار را بعدا به یک آیین تبدیل کرد. به شکل یک آیین برخورد کرد که باید در ، اسلام نیز به همین نحو، با روزه داری و به اقتباس از یهودی مواقع مشخصی از سال و در روزهای مشخصی اجرا شود. جالب اینجاست که مطابق روایات، محمد مانند یهودیان، فقط روزه گرفتن در روز دهم (احتمالا ماه محرم) را بر مسلمانان فرض کرده بود: از نافع روایت است که ابن عمر گفت: پیامبر در عاشورا روزه می گرفت و به روزه گرفتن در آن روز .) 1126 دستور داد و چون روزه رمضان فرض شد، روزه عاشورا ترک شد (صحیح بخاری
سوره بقره است که گفته می شود: 180 منظور از این آیه ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و )185 خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کرده است به بزرگى بستایید و باشد که شکرگزارى کنید.( اما در چند آیه قبل تر، آیه دیگری است که صرفا گفته می شود روزه بر شما فرض شده است: اى کسانى که ایمان آورده اید روزه بر شما مقرر شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما )183[بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید ( کاملا مشخص است که منظور از پیشینیان، همان مذهب یهود و یهودیان است. موارد مشابه دیگری هم از این اقتباس وجود دارد. مثلا احادیثی هست که روزه گرفتن اختیاری در روز جمعه را منع می کند، درست همانطور که یهودیان روزه گرفتن در روز سبت (شنبه) را منع کرده اند (و اگر روز کفاره با شنبه مصادف شود، انها دوشنبه جاری را به جایش روزه می گیرند). حتی چند حدیث است که نشان می دهد که محمد یا نویسندگان این احادیث تا چه جد، چشم بر سنت یهودی داشته اند: از ابوسلمه روایت است که عمرو بن عاص گفت: پیامبر نزد من آمد. سپس عبدالله این حدیث را گفت و پیامبر فرمود: میهمان تو را بر تو حقی است و زن تو را بر تو حقی. و من گفتم روزه داوود چگونه بوده است؟ فرمود نصف سال. (یعنی یک روز در میا روزه می گرفت.) این حرف عجیب است و در متن تورات هیچ کجا (تا آنجا که من اطلاع دارم) اشاره ای نشده که داوود نصف سال یا یک روز در میان روزه می گرفته است. این نشان می دهد که محمد یا مسلمانان یک چیزهایی از یهودیت و داستان هایش شنیده بودند اما دسترسی دقیقی به جزئیاتش نداشته اند (یعنی حتی یک قرن بعد که این احادیث نوشته شده، انها هنوز از متن تورات اطلاع دقیقی نداشته اند). اقتباس مسلمانان از یهودیان در روزه داری بسیار واضح و روشن است. اما نکته مبهم این است که ، باری چه چیز باعث شد که محمد (یا نویسندگان قران یا تعیین کنندگان احکام شریعت) تصمیم بگیرند که به جای روز عاشورا (یعنی دهم)، کل ماه رمضان را روزه بگیرند. دلیل در متن قرآن این است که در این
ماه، قرآن و فرقان نازل شده است. این دلیل عجیبی است. مسلمانان اصلا نمی دانند فرقان چیست و دوم اینکه گرفتن یک ماه تمام روزه در محیط بیابانی و گرم عربستان بسیار طاقت فرساست. هنوز هم مسلمانان هر سال خود و دیگران را با این حکم مسخره آزار می دهند. من یک پاسخ احتمالی دارم. مطابق تئوری من، فرقان همان کتاب جوبیلیز یا کتاب بخش هاست. اشاره به نزول فرقان، نه نزول به محمد، بلکه نزول به موسی در بالای کوه است و وی در این مدت روزه بود (یعنی نخورد و نه آشامید .) متن قرآن به وضوح می گوید که فرقان چیزی است که بر موسی نازل شده است: و در حقیقت به موسى و هارون فرقان دادیم و [کتابشان] براى پرهیزگاران روشنایى و اندرزى است )48 آیه 21(سوره در هر حال، فرقان هرچه باشد، دلیل روزه گرفتن، نزول فرقان به موسی است و نه محمد. یک ماه تمام ، گویا محمد تصمیم گرفته است که به جای روزه کفاره برای گناهان هارون، به مانند موسی روزه بگیرد. خوب، می بینید که همه چیز چقدر مسخره است. روزه داری در متن تورات، یک عمل شخصی است یعنی کنار گذاشتن روال معمول زندگی برای دعا و اجابت یا گرفتن وحی از سوی خدا. اما توسط سنت یهودی این به یک آیین سالیانه تبدیل شد و اسلام نیز دقیقا همین را اقتباس کرد.