مریم عباسینیکو، متهم به «سبالنبی» شده است و در خطر محکومیت به” اعدام” قرار گرفته است.
مریم عباسینیکو، متهم به «سبالنبی» شده است و در خطر محکومیت به” اعدام” قرار گرفته است.
✍️سهیل عربی
مهمترین راهکار برای جلوگیری از این فاجعه حمایت گسترده و پیوسته مردم از زندانی متهم به چنین اتهاماتی است،برای محسن امیر اصلانی،یوسف مهراد و صدرالله فاضلی زارع و.. کوتاهی شد،خیلی دیر و ضعیف اطلاع رسانی شد و متاسفانه احکام اجرا شد.
باید هر چه زودتر برای پایان دادن به این فجایع اقدام کنیم
مریم عباسی نیکو محبوس در زندان دولت آباد اصفهان ، مادر بیتا شفیعی، دانشآموز معترض به مسمومیت دانشآموزان است.
پنجم تیر امسال، سرکوبگران به خانه پدر و مادر بیتا یورش بردند تا او را بازداشت کنند و هنگامی که متوجه شدند بیتا در خانه نیست، پدرش را مورد ضرب و شتم قرار دادند و مادرش، مریم عباسی نیکو را جای دخترش، بازداشت کرده و با خود بردند.
مریم عباسی نیکو، شهروند اهل شاهینشهر ( شهری در نزدیکی اصفهان )است
است.
ساعت یازده شب که او را بازداشت کردند به خانواده او گفتند برای یک سئوال و جواب ساده او را میبرند. و فردا به خانه برمیگردد.»
مریم پس از تفتیش موبایلش توسط مزدوران اطلاعات سپاه ، به زندان دولتآباد اصفهان منتقل شد و پرونده او اکنون در شعبه سوم بازپرسی شاهین شهر در حال رسیدگی است.
به یکی از نزدیکانش گفته اند به دلیل نوشته هایش در شبکه های اجتماعی متهم به سب النبی شده است.
«پرونده هنوز درمرحله تحقیقات مقدماتی است و اجازه حضور وکیل انتخابی را ندادهاند و برای او از وکلای موردتایید قوه قضائیه، یا وکیل تسخیری تعیین کردهاند».
تا کنون ۵۲ روز است که با قراربازداشت موقت، در زندان دولتآباد اصفهان نگهداری میشود.
مریم ،متولد سال ۱۳۶۰ و دارای دو فرزند، یک دختر ۱۷ساله و یک پسر ۷ ساله است.
انگشت بیتا شفیعی، دختر مریم، پیشتر در اعتراض به مسمومیت دانشآموزان توسط ماموران شکسته شد که ویدئو آن در فضای مجازی منتشر شد.
در حال حاضر خانواده و نزدیکان مریم، نگران اتهام وارد شده به وی هستند زیرا مجازات اتهام سبالنبی اعدام است.
در باره #سبالنبی و #سابالنبی :
سبّ النبی به عنوان یکی از مهم ترین جرائم علیه مذهب در متون فقهی مطرح است تا جایی که مجازات آن قتل/ اعدام است و اجرای مجازات می تواند توسط هر مسلمان شنونده سبّ اجرا شود. قانون مجازات اسلامی سال ۹۲ در ماده ۲۶۲ و ۲۶۳و ماده ۵۱۳ تعزیرات به بیان این جرم پرداخته است، با این حال، پرسش ها و ابهاماتی در مورد جرم مذکور وجود دارد، از جمله اینکه عنصر مادی جرم مذکور که از جرائم لفظی است چگونه و با چه الفاظی محقق می شود. دیگر اینکه آیا صرفاً «لفظ»، موضوع جرم است یا اینکه فعل، کاریکاتور، نقاشی، کلیپ، فکاهه، پویانمایی و رمان نیز می تواند محقق جرم مذکور باشد؟ پژوهش پیش رو با تکیه بر ادله فقهی و آرای فقها و استدلال ها و براهین عقلی در پی معناشناسی سبّ النبی و ارائه ملاک تحقق عنصر مادی در جرم مذکور است
○•○
قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲
ماده ۲۶۲
هر کس پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم و یا هریک از انبیاء عظام الهی را دشنام دهد یا قذف کند ساب النبی است و به اعدام محکوم میشود.
تبصره- قذف هر یک از ائمه معصومین علیهم السلام و یا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یا دشنام به ایشان در حکم سب نبی است.
ماده ۲۶۳
هرگاه متهم به سب، ادعاء نماید که اظهارات وی از روی اکراه، غفلت، سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده است ساب النبی محسوب نمیشود.
تبصره- هرگاه سب در حالت مستی یا غضب یا به نقل از دیگری باشد و صدق اهانت کند موجب تعزیر تا هفتاد و چهار ضربه شلاق است.
رویکرد سازمان اطلاعات سپاه( به ویژه قرار گاه ثارالله) با وزارت اطلاعات در مورد سب النبی خیلی متفاوت است؛
وزارت فقط می ترساند و معمولا پس از مدتی کوتاه محبوس و شکنجه کردن متهم او را با تعهد آزاد می کند ،
اما ثارالله سپاه تمام تلاشش را برای اعدام می کند
اکثر متهمان به سب النبی که توسط سپاه بازداشت شدند،در نهایت یا اعدام شدند یا تا یک قدمی مرگ رفتند ،حتی در مواردی که خوب اطلاع رسانی شد و به لطف حمایت گسترده و پیوسته مردم حکم نقض شد،باز سپاه دست از سر متهم بر نداشت و زندانی را مورد شکنجه های مضاعف قرار داد،
تبعید سینا دهقان و محمد نوری به زندان اراک،بارها شکنجه کردن آنها توسط زندانی های شرارتی و تعرض جنسی و …
،بلاهایی که سر من ،سهیل بابادی و بسیاری از متهمان به سب النبی درآوردند و هنوز هم ما را آزار می دهند ….
بسیاری از وکلای کم تجربه ” سب النبی ” را دستکم می گیرند.
گمان می کنند به راحتی و با استفاده از ماده ۲۶۳ ،میتوان متهم را از اعدام نجات داد،در حالی که قاضی با استفاده از قوانین فقهی به راحتی می تواند قوانین را دور بزند،خراسانی با استناد به یک حدیث از شیخ کلینی مرا محکوم به اعدام کرد ( هر گاه کسی پیامبر را در حسب،فضل و کرامت با دیگری یکسان بداند مرتکب سب النبی شده و مستحق اعدام است_ یعنی اگر کسی ادعا کند علم ادیسون از پيامبر بیشتر است یا حتی با او یکسان است،ساب النبی محسوب می شود.
در قانون مجازات اسلامی به نقل از فقها آمده است که اگر در جمعی نام پیامبر آورده شود و کسی عمدا صلوات نفرستد همین مصداق سب النبی است.
نه فقط این قانون،بلکه در تمام موارد. دست قاضی برای هر کاری باز است،طبق ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی به راحتی می توانند هر مخالف و منتقدی را متهم به افساد فی الارض کنند و اعدامش کنند.
ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ به جرم مفسد فی الارض تخصیص داده شده است و مجازات مفسد فی الارض را اعدام قرار داده است .
طبق ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی ، ” هر کس به طور گسترده مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد ، جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور ، نشر اکاذیب ، اخلال در نظام اقتصادی کشور. احراق و تخریب …شود مستحق اعدام است.
علی رازینی مرا بابت درج فراخوانهای گسترده علیه نظام و تشویق مردم به قیام علیه نظام ، محکوم به اعدام کرد،
در آن سالها هنوز توییتر به دست مافیای شبه اپوزوسیون نیافتاده بود و با حمایت مردم این احکام نقض شد ،ولی متاسفانه سوپاپ اطمینانهای حکومت آن اتحاد. را از بین بردند.
حکم فقهی
فقیهان شیعه حکم ساب النبی را قتل دانستهاند و توبه را مانع کشتن وی نمیدانند؛اگرچه ابوحنیفه از امامان مذاهب اربعه اهل سنت توبه سابّالنبی را مانع کشته شدن میداند.مبنای شرعی حکم سبالنبی روایات متواتر و اجماع است.بیشتر فقها برای ایجاد عنوان سابالنبی و کیفر آن، داشتن قصد برای سب،عدم تقیه، عدم اکراه و عدم نادانی را شرط دانستهاند.
برخی همچون شهید ثانی سب النبی را از موارد ارتداد دانسته و حکم به قتل ساب النبی را به دلیل ارتداد میداند؛اما بسیاری از فقهای شیعه عنوان «سبّ النبی» را برای کشتن سبکننده کافی دانسته و معتقدند حکم آن وابسته به عناوین دیگر مانند ارتداد نیست.
فقهای اهلسنت نیز درباره ساب النبی در باب ارتداد بحث کردهاند و باب مستقل سبالنبی ندارند.آیت الله خویی از فقهای شیعه، سب النبی را به عنوان یکی از گناهان و جرایم حدی به حساب آورده است. در بیشتر منابع حدیثی و فقهی، سب النبی در باب قذف یا پس از آن آمده است.
اجرای حکم
نظر مشهور در #فقه #شیعه این است که هر مسلمانی اجازه دارد بدون اجازه امام یا حاکم شرع، سبکننده پیامبر را به قتل برساند؛ البته شرایطی مانند نداشتن ضرر مالی یا جانی در اجرای حکم شرط دانسته شده است.شیخ مفید اقدام بر چنین کاری را بدون اجازه امام، جایز ندانسته و اجرای این حکم را از اختیارات حاکم اسلامی میداند.
ّ
سابقه اجرای حکم
‘
بنا بر برخی روایات در زمان پیامبر حکم ساب النبی اجرا شده است: برای نمونه محمد بن مسلم از محمد باقر نقل کرده که مردی از قبیله هذیل، پیامبر را دشنام میداد. وقتی این خبر به پیامبر رسید، فرمود: چه کسی خود را برای کشتن این فرد آماده میکند؟ دو نفر از انصار اعلام آمادگی کردند و کار را انجام دادند. همچنین در فتح مکه همه مشرکان و حتی ابوسفیان مشمول عفو پیامبر شدند؛ امّا چند نفر از جمله دو زن آوازهخوانی که پیامبر را هجو و استهزا میکردند، مورد عفو و بخشش قرار نگرفتند؛ بلکه پیامبر دستور داد تا این چند نفر را در هر کجا هستند، به قتل برسانند.
عمربن عبدالعزیز به حاکم کوفه نوشت: «قتل هیچ مسلمانی برای سب هیچ انسانی حلال نیست جز مردی که رسول الله(ص) را سب کند پس هرکس پیامبر(ص) را سب کرد خونش حلال است.»
لیث بن ابی سلیم از مجاهد آورده است: «مردی را که سبّ نبی کرده بود نزد عمر آوردند او را کشت و گفت: هرکس خدا یا یکی از انبیاء را سب کرد بکشید.» راهبی از کنار عبدالله بن عمر گذشت به او گفتند این راهب پیامبر را سب می کند. گفت: اگر سب او را بشنوم او را می کشم! ما با آنان عهد ذمه نبسته و به آنان پناه نداده ایم که پیامبر ما را سب کنند.
ابن تیمیه می نویسد: «اصحاب پیامبر اسلام به گونه ای بودند که هرگاه می شنیدند کسی آن حضرت را سبّ می نماید و آزار می دهد او را به قتل می رساندند و کسی که اقدام به قتل سابّ النبی می نمود یاور خدا و پیامبرش نامیده می شد. وی مدعی اجماع صحابه بر حکم قتل سابّ النبی است و اعتقاد دارد ادعای اجماع صحابه درهیچ مسئله فرعیه ای رساتر از مسئله سابّ النبی نیست.
مجاهد از ابن عباس نقل کرده است: «هر مسلمانی که خدا یا یکی از پیامبران را سب کند، رسول الله را تکذیب نموده و این ارتداد است و وادار به توبه می گردد؛ اگر برنگشت باید کشته شود و هرکافر معاهدی دشمنی ورزد و خدا یا یکی از پیامبرانش را سب نماید نقض عهد کرده است پس او را بکشید.» سیف بن عمر تمیمی در کتاب «الردّة و الفتوح» می گوید: «مهاجر بن ابی امیه از جانب ابوبکر، حاکم یمامه بود. زنی آوازخوان در آوازش پیامبر(ص) را شتم کرده و دشنام داد؛ دستش را برید و دندان های پیشین او را کند. خبر به ابوبکر رسید، به او نامه نوشت: به من خبر رسید دربارۀ زنی که در آوازها و سخنانش پیامبر را شتم کرده و دشنام داده چه کار کرده ای، اگر پیش از آن کار، از من نظر می خواستی به تو فرمان می دادم که او را به قتل برسانی، زیرا حدّ پیامبران شبیه حدود دیگر نیست. هر مسلمانی شتم پیامبر کند مرتد است و هر معاهد و کافر ذمی ای که پیامبر را دشنام دهد محارب است.» به نظر ابن تیمیه این نوشتار ابوبکر صراحت در وجوب قتل سابّ النبی(ص) دارد؛ مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن!