نگاهی به ادیان (قسمت سوم )
“خدا و پرستش“
از نظر پژوهشگران علوم انسانى ، نخستين نشانه هاى موجود از دين گرايش به پرستش طبيعت است . نمونه هايى از اين گرايش هم اكنون در مناطق دور افتاده جهان ، ميان انسانهاى ابتدايى مشاهده مى شود. در اين گرايش به منظور رام كردن نيروهاى طبيعت ، بايد از آن نيروها تجليل كرد و از آنها درخواست لطف و احسان داشت . انسانهاى ابتدايى عصر ما مراسمى دينى دارند كه در آن لباسهاى عجيب و غريبى مى پوشند، ماسك بر صورت مى زنند و به حركات موزونى مشغول مى شوند و ضمن آن از گونه اى مناسب و به دور از طغيان و طوفان آنان را سيراب كند و به زمين مى گويند بروياند و از مزارع و درختان مى خواهند كه محصول بهتر و بيشترى بدهند و مانند اينها. با آنكه اديان ابتدايى در بيغوله هاى جهان پراكنده شده اند و نمى توان ميان آنها هيچ ارتباطى تصور كرد، شگفت آور است كه آن اديان باورهايى مشابه يكديگر دارند. برخى از عناصر مشترك اديان ابتدايى به قرار زير است:
1- خدا و خدايان: بايد توجه داشت دينداران به خدايى بسيار والا و فوق تصور بشر عقيده دارند. آنان معتقدند علم و قدرت خدا بى نهايت است و هر گاه در متون دينى چيزى بر خلاف آن يافت شود، براى تاءويل آن تلاش مى كنند.به روشنى می توان پی برد كه مشركان نيز پيوسته به چنين خدايى معتقد بوده اند. به ادعاى برخى مشركان ، خدا از بس بزرگ و پاك و منزه است ، با جهان مادى ارتباطى ندارد؛ از اين رو، بايد براى حاجت خواستن به شركاى او مراجعه كنيم . آنان اين موجودات را كارگزاران امور جهان مى دانستند و رجوع به آنها را عظيم الشاءن به مردم مى گفتند اين شريكان از جانب خدا تعيين نشده اند و به همين دليل ، هيچ قدرتى ندارند و نبايد به آنها متوسل شد.تاريخ نشان مى دهد كه شرك به خدا سابقه اى ديرينه دارد و بشريت پيوسته به آن مبتلا بوده است . در عصر حاضر نيز تقريبا نيمى از جمعيت جهان در قالب هندوئيسم ، بوديسم ، شينتو و اديان ابتدايى بت مى پرستند (واژه ((بت )) در زبان فارسى نيز از نام ((بودا)) گرفته شده است ). جامعه شناسان دوران شرك را مقدم بر دوران توحيد معرفى مى كنند، ولى پيروان اديان توحيدى با اين فرضيه به شدت مخالفند و شرك را انحراف از توحيد مى دانند.به زعم برخى اديان ، خدايان در تاريخ براى انسان جلوه گر شده اند و بتان نمادى از آنها هستند. اين گروه از اديان به فرستادگان الهى يعنى” انبيا “عقيده ندارند.
2-نياكان پرستى :ترس از مرگ، خرافاتى را در جوامع ابتدايى پديد آورد و آن اقوام درباره ارتباط مردگان با زندگان عقايدى داشتند. برخى از مردم باستان از بازگشت اموات مى ترسيدند و مردگان را كاملا با طناب مى بستند و گورها را محكم مى كردند تا از بازگشت آنان جلوگيرى كنند. اين عقايد كم كم به نياكان پرستى تبديل شد كه در دورانهاى مختلف در سراسر جهان وجود داشته است و اكنون مظاهر آن در سرزمينهايى مانند ژاپن به چشم مى خورد. بتان در مواردى مجسمه نياكان بوده اند. از جمعيت جهان در قالب هندوئيسم ، بوديسم ، شينتو جادو در اديان با آنچه در تصور ماست تفاوت دارد. در آن اديان جادو عبارت است از مراسمى براى دلجويى و مددخواهى از نيروهاى طبيعت . در اين مراسم ، جادوگر فعاليت مى كند و رهبرى مراسم را بر عهده مى گيرد. از آنجا كه در جوامع ابتدايى علم و سواد مطرح نيست ، اين افراد نيز چيزى بيش از سايرين نمى دانند و تنها اعتقاد همگان به وجود نيروهايى در اين اشخاص آنان را از سايرين ممتاز كرده است .
جادوگران از نيروى خود براى معالجه بيماران نيز استفاده مى كنند. اين گونه جادوگران معمولا “شمن “ناميده مى شوند.جادوگران رياضتهايى نيز مى كشند و بسيار مى شود كه در بدن خود نشانه هايى پديد مى آورند و در مواردى خود را اخته مى كنند. ميان اقوام سراسر جهان قربانى براى معبود انواعى داشت و از ريختن جرعه اى آب يا شراب تا اهداى گياهان و محصولات ، ذبح حيوانات و كودكان و بزرگسالان ، همچنين به آتش افكندن كودكان را شامل مى شد. آنان برخى اوقات براى آنكه جمعيت كاهش نيابد، براى تهيه قربانى به سرزمينهاى ديگر يورش مى بردند و افرادى را اسير و سپس در راه خدايان خود قربانى مى كردند. قربانى عفت ، يعنى فحشا دادن به احترام بتان نيز نزد اقوام مختلف رواج داشت
اهراق :بمعنی جرعه ایبه عنوان قربانى همواره يكى از رسوم ميخوارى بوده و در تورات كنونى (خروج 29:41 و موارد ديگر) و در شعر عربى و فارسى بدان اشار شده است .در دورانهاى بعد قربانى انسان منسوخ شد و اندك اندك قربانى به حيوانات منحصر گرديد، ولى نمونه هايى از آن تا دورانهاى نزديك به ما وجود داشته است . اكنون كه قوانين كشورها چنين چيزى را اجازه نمى دهد، گاهى در گزارشهاى خبرى مى بينيم كه در برخى روستاهاى هندوستان و مناطق ديگر يك بت پرست به دور از چشم پليس ، فرزند خود را در پاى بتى قربانى كرده يا تصميم داشته قربانى كند، ولى ديگران از اين كار جلوگيرى كرده اند. البته مرتكبين اين جرم در عصر ما دستگير و مجازات مى شوند، ولى در گذشته هاى دور از آنان تقدير مى شده است . شايد فرمان آزمايشى خدا، به ابراهيم مبنى بر قربانى كردن فرزندش براى اين بوده كه معلوم شود موحدان نيز در عشق و علاقه به معبود حقيقى چيزى كم نداشته .
توتم: در اديان ابتدايى توتم (Totem) قبيله عبارت بوداز نشانى كه از قبيله حمايت مى كند. آن نشان ممكن بود يك گونه حيوان ، نبات يا جماد باشد. حيوانات گوناگونى ميان اقوام مختلف احترام دارند و احيانا تصوير آنها را روى پرچم كشورها مى بينيم .با مراجعه به تاريخ ملتها و مشاهده سگ آبى در آمريكاى شمالى ، گاو نر در يونان و مصر، گاو ماده در هندوستان و آفريقا و اسكانديناوى ، گاوميش در جنوب هندوستان و كانگورو در استراليا، در مى يابيم كه حيوانات مذكور توتم آن اقوام بوده اند. هنوز هم مقدس شمردن كبوتر و مار نزد بسيارى از ملتها ادامه دارد. واژه ((توتم )) از زبان سرخ پوستان آمريكا آمده است .پرستش شير در آفريقا، ببر در هندوستان ، عقاب و خرس در نزد بومیان امریکا .
تابو (Taboo) :عبارت است از محرمات قبيله ، مانند مقررات ازدواج و تغذيه . ممكن است قبيله اى ازدواج درون قبيله را مجاز بداند و قبيله ديگر آن را حرام بشمارد. افراد اين قبيله بايد براى همسريابى به سراغ قبايل ديگر بروند. واژه ((تابو)) از زبان قومى ابتدايى در مجمع الجزاير پولينزى آمده است . در آيينهاى باستانى برخى از اشيا را داراى نيرو مى دانستند و مورد توجه قرار مى دادند.ممكن است سنگى ، چوبى ، درختى يا حيوانى داراى خاصيت تلقى شود و از آن حاجت بخواهند و بدان تبرك بجويند. اين اشياء مانا (Mana) خوانده مى شوند. بقاياى اين تصور نيز در اديان و گرايشهاى ديگر موجود است . واژه ((مانا)) نيز از زبان قومى ابتدايى در مجمع الجزاير پولينزى آمده است . آيين باستانى بسيارى از اقوام گذشته جان پرستى (Animism) بوده است . بر اساس اين آيين همه مظاهر طبيعت روح دارند و براى بهره بردارى از آنها بايد به نيايش و سپاس و ستايش آنها پرداخت . پرستش زمين ، آسمان و اجرام سماوى ، آتش ، رعد، برق ، ابر، دريا، رودخانه ، طوفان ، جنگل ، گياهان و حيوانات ، بويژه گاو ماده ، مار كبرا، همچنين پرستش توتم قبيله و روح نياكان و بزرگان ، همراه با دلجويى از موجودات خطرناك ، مانند شيطان ،ميان اقوام باستانى رواج داشته است .جان پرستان، طبيعت را داراى شعور و انسانوار مى دانند و به گونه اى با آن راز و نياز مى كنند و براى آن قربانى تقديم مى دارند، گويا طبيعت تحت تاءثير اين امور قرار مى گيرد. بقاياى اين گرايش در برخى اديان بخصوص آيين هندو تا اين زمان مشاهده مى شود. برخى از بتان نماد قواى طبيعت هستند.
مفتيش: (Fetish) واژه اى پرتغالى به معناى جادو است . ايمان به فتيش ، يعنى احترام به يك شى ء مادى كه نيرويى جادويى در آن نهفته است ، در اقوام ابتدايى يافت مى شود. اين شى ء معمولا از سنگها و مواد معدنى است ، كه به عقيده آن اقوام همراه داشتن آن خوشبختى مى آورد بشر هنگامى كه از كشف رازهاى جهان احساس ناتوانى كرد، براى توضيح پديده ها به اسطوره روى آورد و از قوه خيال كمك گرفت . اساطير ابعاد گوناگونى داشتند و از مهمترين ابعاد آنها ترويج فضايل و كمالات بود. بنابراين اساطير هم سازنده و هم ويرانگر بودند: سازندگى روح آدمى با فضايل و ويرانگرى انديشه آدمى در توضيح پديده ها. همان طور كه تفكر عموميت دارد، بدل آن نيز كه اسطوره باشد، در همه جوامع بشرى عموميت داشته است . از ديدگاه علمى و فلسفه، دين تكامل يافته ی اسطوره هستند.
جمع آوری شده توسط Daniel Nilsson