22/12/2024

یکی از مهم ترین موضوعات تاریخ بشری ، موضوع خدا می باشد.

اما واقعا خدا چیست و تصور خدا چگونه در بین انسان ها ، ایجاد شد؟

انسان خودش را در برابر محیط پیرامونش ضعیف می دید.

انسان به طور طبیعی و غریزی و درونی ، تمایل دارد که قدرت بی پایان و بی حد و مرزی داشته باشد و بر طبیعت و قوانین آن غلبه کند و یکه تاز عرصه ی قدرت در جهان هستی باشد.

انسان به طور طبیعی و غریزی و درونی ، تمایل دارد که فناناپذیر باشد و تا ابد زندگی کند و جاودانه بماند.

تمایل به قدرت بی نهایت و جاودانگی ، یک میل درونی در وجود انسان است

اما هیچ گاه انسان نتوانست به این خواسته و میل درونی اش دست یابد.

انسان ضعیف و محدود است و توسط مرگ ، زندگی اش خاتمه می یابد.

انسان ، مرگ را پایانی برای حیات و زندگی خویش می داند.

به همین خاطر است که انسان ، از مرگ بیزار است.

این واقعیت که انسان ضعیف و محدود است و مرگ پایان زندگی اوست ، بسیار برایش ناخوشایند بود و همیشه انسان را آزار می داد.

وقتی انسان دید که موجودی ضعیف و محدود است و خودش به تنهایی توانایی غلبه بر طبیعت و قوانین محیط پیرامون خود را ندارد ، از درون احساس نیاز کرد ، احساس نیاز به یک موجود قدرتمند و جاودانه.

از این رو انسان به طور ناخودآگاه برای مبارزه با این واقعیت که ضعیف و محدود است ، موجودی خیالی را در ذهن خودش خلق کرد.

یک موجود خیالی و توهمی و فانتزی.

موجودی که یکه تاز عرصه ی قدرت در جهان هستی می باشد و هیچ چیزی از این موجود ، قدرتمندتر نیست و این موجود تا ابد زنده می ماند و فناناپذیر و جاودانه است.

و اسم این موجود را خدا گذاشتند.

خدا زاییده ی ذهن و تخیل انسان است.

خدا ، مخلوق تخیل بشریت می باشد.

انسان خودش را برده و زیردست این موجود قدرتمند می دانست.

به این ترتیب ، تا حدودی این تمایل و عطش درونی انسان به قدرت نامحدود و جاودانگی ارضا شد ، چرا که او دیگر یک ارباب قدرتمند و فناناپذیر به اسم خدا داشت.

و این بود سرآغاز پیدایش و آفرینش خدا ، توسط انسان.

انسان این ارباب خود را قوی ترین و نیرومندترین موجود جهان هستی می دانست که بر تمام قوانین طبیعت و جهان هستی غلبه می کند و جاودانه است.

اما این تصور و تخیل ، آن میل بی نهایت انسان به قدرت نامحدود و جاودانگی را به طور کامل ارضا نمی کرد.

از این رو بود که انسان، این ارباب خیالی خود را خالق مطلق تمام جهان هستی دانست.

خالقی که جهان هستی را آفریده است.

خالقی که از بین تمام مخلوقاتش انسان را بیشتر دوست دارد.

خالقی که انسان را سنبل و سرسبد تمام مخلوقاتش ساخته است.

خالقی که انسان را اشرف و برتر بر تمام مخلوقات دیگرش ساخته است.

و این گونه بود که میل انسان به جاودانگی و قدرت ، تا حدود زیادی ارضا شد.

 

نویسنده: Daniel Nilsson

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *