اذان گفتن با صدای بلند در محیط زندگی مردم مخل آرامش مردم است!
این نوشته بر اساس مصاحبه ای که با رادیوی سرتاسری سوئد داشتم و مطلبی که در روزنامه سرتاسری سوئد ( DN ) چاپ شد، تنظیم شده است. اینرا در لینک پائین سایت کودکان مقدمند ملاحظه می کنید http://www.barnenforst.com/Svenska/karim/Bone%20utrop.htm
کریم شاه محمدی
29122009
دوشنبه 14 دسمبر سرتیتر مطلبی را با خط درشت در ( DN ) یکی از روزنامه های پر تیراژ سرتاسري سوئد دیدم، ،، کشور سوئد خوبترین کشوری است برای مسلمانها،، سرتيتر این روزنامه توجه هر خواننده ای را با تصاویر گوناگون و متفاوت به خود جلب مي كرد، باز هم ،، مماشات،باز هم عقب نشینی و یا بر چسپ مسلمان زدن به همه و غیره …،، چيزي كه به ذهن من خطور كرد اين بود، بله، باز هم دولت سوئد دارد مماشات خودش را نشان می دهد, روزنامه را خواندم,حدسم خیلی هم اشتباه نبود. اسماعیل اوکیور که مسئول یکی از انجمنهای اسلامی در (بوت شیرکا کمون) یکی از مناطق حومه شهر استهکلم می باشد مدعی شده است و خواستهای را مطرح کرده است از جمله اذان گفتن از مسجد بوتشیرکا که مناره هم دارد, یعنی اینکه بلندگو را به این مناره وصل کنند و اذانشان را سر بدهند،دوم سر بریدن حیوانات به شیوه اسلامی، به اصطلاح گوشت حلال و سومین خواست که تاکید هم رویش گذاشته شده است, این است که روزهای مقدس ،، مسلمانان،، تعطیل اعلام شود.
قبل از اینکه به در خواست یا ادعانامه اسماعیل اوکیور بپردازم, لازم است تاکیداتی بر یک دو نکته داشته باشیم. اولا در این یک,دو دهه اخیر دولتهای غربی تحت لوای آزادی مذهب و با توجیهات نسبیت فرهنگی دست سکتها و گروهای مذهبی را باز گذاشته اند و دست درازی به کودکان و محروم کردنشان از فعالیتهای اجتماعی و نرمهای جامعه تحت لوای فرهنگ و مذهب خودشان شاهدش هستیم از جمله حجاب کودکان و مدارس مذهبی جزئی از این دست درازیها می باشد که باید با قانون جلو این کودک آزاری را گرفت و از طرف دیگر با سوبسیدهائی که به آنها داده می شود هر آن از هر گوشه و کناری مناسک و مظاهر مذهبی سر در می آورد از جمله ساختن مساجد، کلیسا و غیره. ما با سوبسیدهائی که دولتها به این گروها و سکتهای مذهبی برای ساختن مساجد و کلیسا .. پرداخت می کنند مخالفیم, و اگر نه، بنا به اینکه مذهب امر خصوصی هر فرد است، هر کسی محق است از جیب خودش اقدام به ساختن مسجد بکند.
دوما، ما به آزادی مذهب, بی مذهبی و آزادی بیان اعتقاد داریم ، ولی آزادی مذهب به این معنا نیست که هر گروه و سکت مذهبی آسایش و آرامش دیگران را مختل کند، هرنوع فعالیت، مراسم و ابراز وجود مذهبی که با آزادی ها و حقوق مدنی مردم و با اصل برابری همه مغایر باشد باید ممنوع گردد.
نکته سوم، برچسب مسلمان زدن به همه و دستبندي كردن انسانها،هيچكس نبايد تحت عنوان مسلمان طبقه بندى شده و داراى حقوق ويژه فرهنگى و يا توسط رهبران خودگمارده سازمانها و مجامع اسلامي نمايندگي شود، بلكه ما خواهان جهان شمول بودن حقوق ،ارزشهاى انسانى، شعور انسانى و دفاع از جامعه سکولار هستیم، بنا بر اين کسانی که از همین قوانین اسلامی و سنتهای اسلامی شلاق خورده اند، اعدام شده اند، سنگسار شده اند و آنوقت بخشی از این مردم به کشور دیگر فرار میکنند و در آنجا نیز دوباره دولت و قانون به آنها برچسب اسلامی میزند. این یک بیشرمی تمام عیار است. امامان و رهبران خودگمارده ای که دستشان در جیب مردم است با کسانی که برچسب مسلمان بودن بر پیشانیشان زده شده است و جامعه سکولار و آزاد آرزویشان است و از دست قوانین شریعت و حکومتهای اسلامی به تنگ آمده اند و فرار کرده اند و می توان هزاران نفر آنها را در همین استهکلم با آمار و ارقام نشان داد فرق می کنند، بخش اعظمشان نه اصلا کاری به نماز و روزه دارند و نه دنبال گوشت حلال و روزهاي مقدس اسلامی هستند. بنا بر این باج دادن و مماشات با این تعداد خود گمارده علیه دستاوردهائی است که جامعه انسانی به آن نایل آمده است و این گروهها که سرشان به اسلام سیاسی در ایران و عراق و عربستان صعودی و غيره بند است می خواهند قوانین شریعت را برای اهدافی که دارند گسترش دهند. چند هفته قبل در منطقه ای از شهر استهکلم، یک گروه اسلامی به اسم الشباب افشا شد که می خواهند جوانان را آماده کنند و برای جنگیدن به سومالیا بفرستند و یا اینکه از رفتن دختران به دیسکو جلو گیری کرده بودند و اگر به این گروه ارتجاعی اجازه پیشروی داده شود حتما در بعضی مناطق در پوشیدن لباس دختران دخالت خواهند کرد و غیره …
به اذان گفتن بر گردیم, اذان گفتن آنهم از طریق بلندگو پنج بار در روز مزاحم آسایش و آرامش دیگران می شود، بخصوص کودکان,سالمندان,بیماران و یا کسانی که کار شیفت می کنند و یا کسانی که نه عبادت می کنند و نه باور به این موضوع دارند و غیره. حتمی این آقایان بی اطلاع نیستند در بعضی از همین کشورهای به اصطلاح اسلامی به مساجد تذکر داده شده است که صدای اذان بیشتر از محوطه مسجد بیرون نرود. چندش آور خواهد بود اگر چنین اتفاقی در غرب بیفتد و آنرا قبول کنند. و در ضمن اذان به زمانی بر می گردد که خبری از ساعت دیواری نبود که بیدار شوند, به همین خاطر و التبه برای اهدافی که خود گماردگان داشتند، مردم را پنج بار بیدار یا با خبر می کردند و از بالای بام مسجد اذان می گفتند, ولی حالا چه؟ همین آقایان حتما خبر دارند، اگر کسی ساعتی یا مبایلی در جیب نداشته باشد حتما در هر خانه ای ساعت دیواری وجود دارد که با آن بیدار شوند. ولی قضیه چیز دیگری است و اهداف سیاسی پشت آن قرار دارد، همانطور که حجاب سمبل و پرچم اسلام سیاسی است و خودش را روزانه نشان می دهد، نماز هم چنین کاربردی را دارد .
دومین خواست سربریدن حیوانات به شیوه ای اسلامی است، به این سنت، قانون و این موضوع در دنیای مدرن و انسانی امروز جواب رد داده شده است، سر بریدن حیوانات به شیوۀ اسلامی به شدت آزار دهنده و اذیت حیوانات را در بر دارد و خلاف قوانین مربوط به حیوانات است ، همانطور که کسی حق ندارد کودک را تنبیه کند و اذیت و آزارش بدهد و این قانون یکی از دستاوردهای با ارزش بشر امروز است به همین معنا ممنوعیت اذیت و آزار حیوانات یکی دیگر از دستاوردهای با ارزش بشریت است، باید در مقابل این روش ارتجاعی و عقب مانده اسلامی ایستاد.
سومین خواست: روزهای مقدس ،، مسلمانان،، تعطیل اعلام گردد. این خواست هم تحمیل کردن روزهای مذهبی به یک جامعه سکولاری است که جدائی مذهب از دولت و آموزش و پرورش در آن به وقوع پیوسته است. این خواستها همانطور که در بالا هم اشاره کردم، علیه دستاوردهای بشر امروزی،علیه ارزشها و نرمهای جامعه مدرن می باشد و در واقع یک عقبگرد یا عقب نشینی بیش نیست. به نظرم اگر این خواست در چنین جوامعی به واقعیت تبدیل شود معلوم نیست وضعیت تقویم آن جامعه به کجا ختم خواهد شد چونکه هر گروه و سکت مذهبی دیگر هم مدعی خواهند شد که روزهای مقدسش به رسمیت شناخته شود و آیا در این صورت چیزی از جامعه سکولار باقی خواهد ماند؟؟