من فریاد میزنم مسلمان نیستم!
من جوانی هستم که در نظام دیکتاتور جمهوری اسلامی دوران کودکی ام را سپری کردم و در طول زندگی ام، از این حکومت به جز جنایت و قتل و کشتار چیزی به یاد ندارم. من بدون اراده و انتخاب خودم در کشوری به نام ایران متولد شدم. در جایی که جانیان اسلام و قرآن بر آن حکومت می کنند و حتی کودکان نیز در اینجا در امان نیستند. آ نها دنیای کودکان را نیز به دنیای سیاهی و اندوه تبدیل کرده اند، دنیایی که کودکان به جای پوشیدن لباسهای شاد و رنگی و موی دلخواه باید لباسهای تیره به تن کنند و با حجابی هم که بر سر دختران از ۹ سالگی میکنند زندگی کودکانه را از آنها دریغ میکنند. و بسیاری از کودکان هم باید این دوره را بجای شادی و بازی و تحصیل با کار و فقر دوران کودکی را طی کنند. آری من در جایی زندگی میکنم که به حکم دین و اسلام حتی شاد بودن کودکان هم گناه است چه برسد به بقیه مردم.
از زمانی که مدرسه رفتم تا حالا که دانشجو هستم حکومت تمام تلاش خودش را کرده که از نسل ما جوانانی مسلمان و معتقد بسازد. سعی کرده ما را شستشوی مغزی دهد اما نه تنها موفق نشد بلکه اکثریت جوانان علیه هر چه دین و اسلام و حکومت اسلامیست هستند، و من میخواهم از همینجا فریاد بزنم تا شاید همه دنیا بدانند که من مسلمان نیستم و ایران پر است از جوانانی مثل من که هیچ اعتقادی به دین و خدا و اسلام ندارند. من میخواهم صدای آنها باشم و بگویم که ما مسلمان نیستیم. لطفا ما را از لیست مذهبی ها خارج کنید.
آرمین دشتی از ایران